در ابتدای مراسم پس از تلاوت قرآن کریم، به دعوت نظامالدین کیایی از صدابرداران پیشکسوت سینمای ایران که اجرای مراسم را بر عهده داشت با اشاره به حضور چهره های مطرح سینما در این گفت: زمان همه چیز را تغییر می دهد،اما قادر به تغییر خاطرات خوش نیست. این خاطرات خوش با مردی گره خورده است که 90 سال در سینما عمر کرد و از 10 سالگی وارد سینما شد و حضور هنرمندان در این مراسم نشان می دهد که با خاطرات خوش آمده اند. طبیعتا ما به یک مجلس ختم دعوت نشده ایم. با شناختی که از اصغر بیچاره داریم ،می دانیم که او هر جا بود خوشی و شادمانی وجود داشت. او در ادامه از سید رضا میرکریمی مدیرعامل خانه سینما درخواست کرد تا پشت تریبون حاضر شود.
میرکریمی اظهار داشت: خیلی خوش آمدید، همانطور که نظام کیایی عزیز گفت، ما در یک محفل دوستانه و توأم با رفاقت به یاد یک عضو ممتاز و تاثیرگذار جامعه سینمایی جمع شدیم. معمولاً وقتی نام فامیلی اصغر بیچاره را میشنویم، در واقع حکایت از فروتنی و یک جور نگاه عرفانی دارد که این بیچارگی را وصل میکنند به کائنات و اینکه در مقابل صاحب هستی خود را ناچیز بداند. ولی کسانی که با اصغر بیچاره در طول زندگی مفید و پر از معرفتش آشنایی داشتند میدانند که ایشان چقدر چاره ساز بودند و همیشه به دنبال این بودند که مشکلات دوستان و همکارانش را حل کند، مسئله مهمتر اینکه انسان از شغل و موقعیتی که دارد لذت ببرد. یعنی اگر در سینماست، عکاسی میکند، اگر لازم است یک جا بازیگر مکمل باشد، چیزی بنویسد، کار دیگری بکند، آن لحظه را مغتنم بشمارد و کمتر غر بزند و نق بزند. بعضی از ما عادت کردهایم وقتی به آرزوها و توقعاتی که از سینما داریم نمیرسیم، شروع میکنیم به داد و بیداد که اصلا اوضاع خراب است و همه چیز دارد نابود میشود اما در واقع چیز زیادی نابود نمیشود. اولین چیزی که با گفتن این حرف ها نابود میشود روحیه خودمان و بعد روحیه دیگران است. خصوصیت و خصلت و اخلاق پسندیده اصغر بیچاره زبان زد بسیاری از سینماگران و دوستان است. اولاً در حرفه خودش ثابت قدم بود و همیشه سعی میکرد روحیه مثبت را به دیگران بدهد و در نهایت کسی که بعد از مرگ هم اجازه میدهد که از بدن او برای تحقیقات استفاده میشود و باز چارهساز شود برای کسانی از این تحقیقات پزشکی میتوانند استفاده کنند تا جان کسی در جایی نجات پیدا کند. این آدم ارزشمند، مستوجب تقدیر و قدردانی است. بازگویی خاطرههای خوشش با خانه سینما بماند برای زمانهای دیگر، چرا که همه اهالی سینما با او خاطراتی دارند. من میزبان نیستم. کسی از بین همکاران شما هستم که فقط مسئولیت شروع مراسم را به من سپردند. حتما از دوستان نزدیکتر خاطرات شیرینتری خواهید شنید. مجدداً سپاسگزاری میکنم و آرزوی شادی میکنم برای روح ایشان.
سپس نظام کیایی از علی نیک رفتار، رئیس انجمن عکاسان سینمای ایران دعوت کرد که روی صحنه بیاید.
نیک رفتار با سلام و عرض تسلیت درگذشت اصغر بیچاره، گفت: ما جمع نشدیم اینجا که مجلس ختمی باشد ولی آمدیم در واقع یاد یک هنرمند را زنده کنیم که میشود گفت تمام عمرش را صرف سینما کرد. زنده یاد اصغر بیچاره بیش از هفتاد سال در رشتههای مختلف سینما فعالیت داشت، با عکاسی شروع کرد ولی در مقام بازیگر، تهیه کننده، کارگردان، مستندساز، نویسنده، موسیقیدان، گریم، دوبله و خیلی رشتههای دیگر فعالیت داشت. کپی عکسهای فیلم دختر لر اولین ورود ایشان به عالم سینما بود و با عکاسی فیلم ناخدا خورشید میشود گفت، خود را از حرفه عکاسی فیلم بازنشسته کرد. به جرات میتوان گفت عکاسی فیلم در دورانی که ایشان شروع کردند پایه گذاری شد و اگر نخواهیم بگوییم اولین، در واقع جز اولینها بودند. همیشه از ایشان به عنوان یکی از عکاسان سینما یاد شده و این عنوان در واقع حق ایشان هست که بگوییم اولین عکاس سینما. ایشان فیلمهای خیلی زیادی را عکاسی کردند و زحمت خیلی زیادی برای پایهگذاری عکاسی سینما کشیدند. اگر ما اینجا به عنوان انجمن عکاسان سینما یا در سطح گستردهتر، رشته عکاسی فیلم فعالیت میکنیم، در واقع وامدار و مدیون ایشان هستیم. ایشان بزرگترین آرشیو عکس سینما را در اختیار داشت و به نظرم آرشیوی است که کمتر کسی یا میشود گفت اصلاً کسی این گنجینه را ندارد. گنجینهای بسیار نفیس که امیدوارم حفظ شده و بشود و منبعی باشد برای کارهای تحقیقاتی و پژوهشی علاقهمندان. امیدوارم شرایطی ایجاد شود که این گنجینه مورد استفاده قرار گیرد. همینطور آن گنجینه نفیسی که آقای کیایی اشاره کردند شامل تجهیزات و دوربینهای عکاسی، مدلهای مختلف قدیمی حتی تجهیزات سینمایی که در اختیار داشتند. زنده یاد اصغر بیچاره در همان سالهای ابتدایی تاسیس انجمن به عضویت افتخاری انجمن درآمدند ولی به واسطه خصوصیاتی که داشتند خیلی گوشهگیر بودند و کمتر در مجالس ما شرکت میکردند. من هرچه که راجع به خصوصیات ایشان بگویم کم گفتهام در واقع این بخشی از خصوصیات حرفهای ایشان است، بخشی از خصوصیات اخلاقی ایشان است که من فکر میکنم آقای میرکریمی هم اشاره کردند. ما هیچ گاه نشنیدیم که او دست رد به سینه کسی که از او کمک میخواهد بزند. آخرین مورد هم اینکه اجازه دادند یک کار تحقیقاتی روی بدنشان انجام شود. اما من خارج از این بحث میخواهم یک مطلبی رو عرض کنم که اصطلاحا میگوییم نوش دارود پس از مرگ سهراب. یک خورده از خودم دلخورم. شاید زودتر باید این کار را میکردیم. ما دوسال جشن برگزار کردیم و در واقع یکی از الویتهایمان تقدیر از ایشان بود به عنوان عکاس پیشکسوت در سینما. ولی خوب متاسفانه حضور نداشتند. یعنی نبودند که ما بتونیم حداقل این اواخر برای ایشان یک تقدیری برگزار کنیم، آن طور که شایسته و بایسته است. در نتیجه پس فراموش نکنیم حالا که آقای بیچاره از میان ما رفتهاند، برای هنرمندان دیگری که همچین شرایطی دارند که میشود گفت نمیخواهم بگویم فراموش شدهاند ولی خوب مورد کم لطفی قرار میگیرند. فراموششان کنیم. خیلیها مثل اصغر بیچاره هستند متاسفانه حالا تو یک فیلمی که آقای شلیله درست کردند اشاره میشود به شرایطی که ایشان داشتند در طول این چند سال قبل از رفتن به سفر، خیلی عزت نفس دارند نه ایشان، به نظرم خیلی از هنرمندانی که مثل ایشان هستند غرور دارند، نمی خواهند دست به سوی کسی دراز کنند با تمام نیازی که دارند چه به لحاظ روحی، روانی و مالی ولی ما باید حواسمان باشد و فراموششان نکنیم.
در ادامه مراسم، نظام کیایی از تورج بیچاره فرزند زنده یاد اصغر بیچاره خواست تا چند دقیقه ای صحبت کند،او ضمن تشکر از مدیر عامل خانه سینما،انجمن عکاسان سینمای ایران و افرادی که طی چند روز گذشته با خانواده بیچاره همدری کرده اند گفت:«چیزی به اسم نه ونشدن در زندگی پدرم معنا نداشت.شاید به این دلیل بود که تمام زندگی پدرم و یا ما در اختیار سینما بود.سعی می کرد هرکاری را به هر شکل که شده انجام بدهد تا به اصطلاح روی زمین نماند.چیزی که از پدرم به خوبی یاد گرفتم حس کمک کردن به دیگران است.او حتی به افراد غیر سینمایی مثل خانواده کم بضاعت هم کمک می کرد.این حس همیاری به هم نوع را به خوبی از او یاد گرفتم.خاطره از او زیاد است اما این بخش از زندگی او برایم پر رنگ تر است.»
محمد متوسلانی سخنران بعدی این مراسم بود.او در صحبت هایش گفت:«گفتنی ها را حداقل دوستان اشاره کردند.از سال 1337 تا همین اواخر با هم در ارتباط بودیم.یار همه بود و مهم تر از همه اینکه حضورش بسیار شیرین بود.خواستم پیشنهاد کنم به فرزند او غیر از اینکه خاطرات او را مکتوب کند،گفتارهای اصغر که درباره برخی مسائل طنز امیز هم بود و اگر امکان دارد این گفتار ها را مکتوب کند و اتفاق ماندگاری خواهد شد.ضمن اینکه امیدوارم هر چه زودتر گنجیه ماندگار دوربین ها و عکس هایش را به زودی در موزه ای ببنیم.»
بعد از محمد متوسلانی ،سیروس الوند چند دقیقه ای را درباره زنده یاد بیچاره صحبت کرد.او گفت:«خبرنگار بودم و قرار بود پشت صحنه فیلمی را بنویسم،گفتن باید بروم خانه اصغر بیچاره،ان زمان به این نام فامیل فکر می کردم و برایم جالب بود.البته دلیل نمی شود، چون اگر قله الوند را ببنید و بعد به فامیل من نگاه کنید می بینید که باز بی رحم تر است نسبت به فامیل اصغر!وقتی سر صحنه حاضر شدم کسی را دیدم که فکر می کردم کارگردان است وقتی که دیدم همه دور او جمع شدند و دوستش دارند .او کاررگدان ان فیلم نبود بلکه اصغر بیچاره بود.بار دیگر به لوکیشن فیلم دیگری رفتم،کنجکاو شدم .باز هم دیدم همه جا حرف اصغر بیچاره استو همه فیلمسازان و هنرمندان او را دوست دارند.تا رسید ومن فیلم ساختم و برای لوکیشن فیلم نمی توانستم امامزاده و زندان پیدا کنم و به نوعی اجازه فیلمبرداری داده نمی شد به اصغر بیچاره مراجعه کردم وبه فاصله کمی هر دو لوکیشن را برای ما درست کرد.
او ادامه داد:«اصغر بیچاره زمانی عکاس فیلم «فرار از تله بود» و به کارگردان گفت اجازه بده از فینال فیلم عکس نگریم چون فینال غافلگیر کننده است و بهتر است عکسی نداشته باشد اما تهیه کنندگان از او عکس می خواستند،عکس را گرفت و در اختیار جلال مقدم قرار داد که اگر او صلاح دانست منتشر شود.یا زمانی که فیلم«ناخدا خورشید»را عکاسی می کرد با قاطعیت می گفت این فیلم از بهترین و ماندگار ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران خواهد شد.اصغر چطور این را تشخیص داد؟چرا که سناتریو کاملی هم در اختیار نداشت.او از گفت و گو با ناصر تقوایی تشخیص داد که فیلم خوبی است.»
پوری بنایی از بازیگران پیشکسوت سینمای ایران سخنران بعدی مراسم بود.او در سخنان کوتاهی ضمن تسلیت به خانواده اصغر بیچاره گفت:«خاطرات زیادی از اصغر بیچاره دارم. هیچ وقت محبت های او را فراموش نمی کنم.یک روز برای فیلمبرداری فیلمی با خانه ما تماس گرفته بود و مادرم منزل بود و سراغ من را از مادرم گرفت و چون منزل نبودم به مادرم گفت:« بهش بگید بیچاره زنگ زد».دو- سه ساعت بعد آقای شاپور غریب زنگ می زنند و با مادرم صحبت می کنند و پیغام می گذارند که بگویید غریب تماس گرفت.من رسیدم خانه مادرم گفت :«پوری جان تو کجا کار می کنی که سر و کارت با بیچاره ها و غریب ها است؟گفتم مادر جان اینها عزیزان من هستند و مورد علاقه و احترام من هستند.»افتخار می کنم به تمام همکاران عزیزم.
عبدالله علیخانی آخرین سخنران این مراسم بود.او گفت:«یکی از حسن های اصغر بیچاره رفتار پر محبت او با تمامی سینمایی ها بودو هر مشکلی درساخت فیلم برایمان پیش می امد به او مراجعه می کردیم. زمانی که ما به سینما امدیم کسی مثل او دست ما را گرفت و به مسائل مادی فکر نمی کرد.اصغر بیچاره نامی است که در سینمای ایران جاودان می ماند و یکی از کسانی است که به سینمای ایران کمک کرده است.»
در انتهای مراسم فیلم مستندی از زندگی اصغر بیچاره که توسط اردشیر شلیله ساخته شده بود به نمایش در آمد.