در این مراسم که ابراهیم مختاری (رئیس هیئت مدیره خانه سینما) ، روسا و اعضای شورای مرکزی تشکلهای خانه سینما و جمع کثیری از هنرمندان، نویسندگان و سینماگران کشور در آن حضور داشتند، سید رضا میرکریمی ضمن خوشآمد گویی به مهمانان اظهار داشت: من این افتخار را داشتم که کتاب "زیر پوست قصهها" را هفته پیش مطالعه کنم. وقتی کتاب به دستم رسید ابتدا آن را ورق زدم اما مدخلی که سعید عقیقی در این کتاب باز کرده بود و از آن منظر به فیلمهای خانم بنی اعتماد پرداخته بود، برایم بسیار جذاب آمد و اگرچه در کتاب خواندن تنبل هستم اما همه کتاب را خواندم.
بحث واقعیتگرایی در سینمای ما، بحثی است که تفاسیر و تعابیر و نگاههای مختلفی را به خود اختصاص داده و در واقع اگر روزی، در آستانهای قرار بگیریم که سینمای ایران بخواهد صاحب نظریه و سبک شود و بخواهد یک بار پایههای خود را بیابد و ببیند که بر کدام پایهها استوار است، حتماً یکی از مهمترین آنها واقعیتگرایی است. و این مسئله را، هم از فیلمسازان صاحب سبک متأخر خودش و هم از سینمای دنیا (شاید به عنوان مثال از سینمای نئورئالیسم ایتالیا) گرفته است. اینکه بتوانیم راجع به این بحث و نسبت آن با داستانگویی و عناصر درام و در مصادیق فیلمهای سینمای ایران بحثی را باز کنیم، قطعاً این کتاب موثر خواهد بود و من از این جهت به آقای سعید عقیقی تبریک میگویم و البته فکر میکنم که این بحث آنقدر اهمیت دارد که در یک کتاب مستقل به جدیت پیگیری شود. کتاب زیر پوست قصهها با مدخلی که برای ورود به این موضوع یافته به دلیل تنوع و گوناگونی آثار خانم بنی اعتماد برای بررسی اینکه وقتی واقعیت در اشکال مختلف خودش با درام یا شکل روایت کلاسیک یا اشکال مستندگونهاش برخورد میکند چه اتفاقی میافتد، بسیار شیرین است. من توصیه میکنم همه این کتاب را بخوانند. یک گفتو گوی شیرینی هم در انتهای این کتاب وجود دارد که هرچند خانم بنیاعتماد و آقای عقیقی تلاش کردهاند احساسات خود را در گفتهها و نوشتههایشان کنترل کنند، ولی گفتوگوی بسیار جذابی شکل گرفته است، مخصوصاً وقتی در مورد دختر نوجوانی شنیدم که با درد همسایگان خودش چگونه آشنا شده و چگونه روحیه حق طلبی را از دوران نوجوانی بدست آورده است. برایم این آشنایی مجدد با شخصیتی که دوستش دارم خیلی مغتنم بود و آنجا بود که دریافتم چرا من آنقدر خانم بنی اعتماد را دوست دارم و دلیل اصلیاش واقعاً این است که حرف ایشان همراه با رنج و دردی است که با آن آشناست. در دنیای پیرامون خودش و در انسانهای رنج کشیده کنار خودش آنها را دیده و ادعایش از جنس متقلبانه نیست و این همیشه به دل من مینشیند و در گفتگویی هم که شکل گرفته،پاسخهای یک فیلمساز آگاه و آنچه که تجربه کرده را میبینیم که برای کسانی که دوست دارند سینما را و سینمای اجتماعی را پیگیری کنند، بسیار جذاب و آموزنده است.
خوشحالم که خانه سینما در دوره جدید بعد از بازسازی با این وسعت و با این حجم، انسانهای فرهیختهای را در خودش میبیند. کمک کنید که این فضا هر هفته و هرروز در خانه سینما تکرار شود.
در ادامه پس از صحبتهای سعید عقیقی (نویسنده کتاب)، همایون امامی، صادق زیبا کلام، محمد تهامی نژاد، خسرو دهقان و گلاب آدینه، مراسم با سخنان مهندس سید محمد بهشتی ( رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی) ادامه یافت، وی با اشاره به اینکه پیش از نگارش این کتاب در جریان تهیه آن بوده است، افزود: به انتشارات روزنه پیشنهاد دادم که کتابهایی دربارهی سینمای ایران هم چاپ کند و گفتم ما فیلمسازانی داریم که میتوان درباره آنها کتابهای بسیاری نوشت. فهرستی از فیلمسازانی که کارهای برجستهای کرده بودند نیز به آنها دادم و پیشنهاد دادم که اولین کتاب که تعیین کنندهی کتابهای بعدی خواهد بود دربارهی خانم بنیاعتماد نوشته شود.
او دربارهی علت پیشنهاد رخشان بنیاعتماد به عنوان موضوع اولین کتاب نیز گفت: کسانی در سینمای ایران هستند که وجودشان میتواند سینمای ایران را نمایندگی کند. هرچند بنیاعتماد خود را سینماگر نداند و مددکار اجتماعی بداند؛ او کسی است که با فیلمهایش بخشی از سینمای ایران را نمایندگی میکند و این چیز کمی نیست.
رخشان بنی اعتماد نیز در این جلسه روی صحنه آمد و دقایقی دربارهی این کتاب و بحثهای مطرح شده دربارهی آن صحبت کرد.
این فیلمساز در ابتدا خطاب به سید محمد بهشتی گفت: نسل من سینما را در دوران تفکر شما و کسانی شبیه شما شناخت و این که درجایی گفتهام سینما را دیگر به جا نمیآورم به همین خاطر است. ما سینما را با یک تعریف یاد گرفتهایم و آن اینکه سینمای داستانی و مستند تفاوتی با هم ندارند. گرچه الان باید بابت این نگاه متهم شویم و جواب پس بدهیم. اما من به هیچوجه از این رویکردم پشیمان نیستم.
بنی اعتماد با اشاره به اینکه در این مراسم چند بار به اینکه او خود را سینماگر نمیداند اشاره شده است، گفت: اینکه میگویم من سینماگر نیستم به این دلیل است که گاه میگویند شما فیلمسازید و چرا به مسائل اجتماعی واکنش نشان میدهید؟! و برای دور کردن ما از مسائل اجتماعی، بهترین روش متهم به سیاسی شدن است. در جواب این افراد که بدون تفکر این اتهامات را وارد میکنند میگویم اگر کار من تأثیری فراتر از یک فیلم دارد، بله این سینماگر بودن و حرفهای بودن نیست پس من سینماگر نیستم.
او در واکنش به صحبت های صادق زیباکلام که بنیاعتماد را جزو گروه سینماگران «هنر برای هنر» دسته بندی کرده بود نیز گفت: هنر برای هنر برای ما خیلی زود است، ما سینما را برای چیزهایی به علاوهی هنر لازم داریم نه فقط برای هنر.
بنیاعتماد با بیان اینکه همهی دوستان مطبوعاتی میدانند که من بشدت از مصاحبه پرهیز دارم و هرچه سنم بالاتر میرود بیزارتر میشوم چون ترجیح میدهم وقتم را صرف ساختن فیلم بکنم، دربارهی گفتوگو با سعید عقیقی که در پایان این کتاب آمده است گفت: این تنها یک گفتوگو نبود بلکه شخمزدن و بازنگری در چگونگی کارکردن خودم بود و چیزهای آموزنده زیادی داشت. این مصاحبه ربطی به مصاحبههای اجباری و از سر ناچاری ندارد و گفتوگو با کسی بود که لایههای مختلف فیلمهایم را دیده و شناخته بود و اگر مصاحبهی خوبی بوده به دلیل شناخت سعید عقیقی نسبت به کارهایم بوده است. سعید عقیقی در این مصاحبه کاری کرد که من راحت شدم و میتوانم بگویم این مصاحبه حرف آخرم بود.
رخشان بنیاعتماد در پایان نیز با اشاره به اینکه بحث پر سوءتفاهم واقعیت، واقعنمایی، سیاهنمایی و رئالیسم اجتماعی و مفاهیمی از این دست ملغمهای شده برای به حاشیه راندن سینمای اجتماعی گفت: واقعیت نشان داده با یکی دو فیلم خوب مخاطبان جدی به سینما رو آورده اند و این سوءتفاهمها کنار رفته است.