به نام آفریدگار بی همتا
معنای یگانهی مهر و صلح
ایران در طول تاریخ چند هزار سالهی خود به فرهنگ و هنر شهره است؛ فرهنگ و هنر ایرانی از شعر و موسیقی و نقاشی و نگارگری آغاز میشود و به داستانهای عاشقانه و سلحشورانه میانجامد. از نمایش ایرانی؛ سیاوش خوانی ـ به مثابه نخستین نمایش تاریخ بشر که قدمتاش زیادت از سه هزار سال است ـ نطفه میبندد و تا تعزیه میبالد. شعر ایرانی، از خَلسهی عشق میسُراید و موسیقی ایرانی، ملودی صلح مینوازد. نمایش ایرانی، آیینِ مهر را بازی میکند و سینمای ایران، زیباییِ دوستی را بر پرده مینشاند.
به دیگر سخن، فرهنگ ایران، از زمین و باروری و نور برمیخیزد و به آسمان و آب و آفتاب صعود میکند. راست این است که هنر و فرهنگ ایرانی ریشه در طبیعت دارد و راستتر این که صلح از طبیعت آغاز میشود.
اما صلح ! آن کلام مقدس گمشده که نوع بشر برای در آغوش کشیدناش، عقوبتی جانفرسای را تحمل کرده است. حلقهی مفقودهای که همهی ملتهای جهان آن را میجویند و سر به سودای آن دارند، اگر سیاستپیشهگان بگذارند.
در هیاهوی خشونت و جنگ و پرخاش، در آخرالزمانِ کُشتارِ کودکان ـ که معصومترین و پاکترین انسانهایند ـ ، در هنگامهی زنکُشی تاریخی، اما سینما در ترجمان معنای صلح، نمایش بیپناهی کودکان و تقدیس زنان که از دلِ افسانه و اسطوره میآیند، پیشآهنگ است. مگر نه اینکه سینما ـ نه فقط به معنای رسانه، که ـ در مفهوم ماهوی خود ترویجِ کُنشی احترام برانگیز و صلح طلبانه است؛ آنجا که اجتماعی بزرگ از انسانها را (با همه اختلاف در افکار و سلائق) در یک زمان و مکان، به ضیافت نور و رنگ دعوت میکند؟!
زمانی ژان لوک گدار فیلمساز بزرگ فرانسوی گفت روزی خواهد رسید که مردم با دوربین با هم سخن بگویند. و امروز جهان دیجیتال فرصتی غنیمت فراچنگ آورده برای گفتگو و مفاهمه! چرا که دوربین، چشمدیدی نوین برای تماشا کردن، عشق ورزیدن به یکدیگر و تحکیم پایههای صلح است!
این سینماست که تبعیض و برتری نژادی و جنسیتی و سیاسی را برنمیتابد و همواره راهی برای اصلاح و احترام میگشاید. این سینماست که با همهی نمایش تلخی و پلشتی ـ که ماحصل رفتار سیاستگران و نتیجه درک و تصمیم غلط آنان برای شیوه زیستن انسانها در کره خاکیست ـ ، همواره روزنی از نور و امید را به مخاطب بازتاب میدهد. و کیست که نداند امید، نان روزانهی آدمیست در جهانی که خشونتورزی و نفرتپراکنی بیداد میکند.
سینماگران، مصلحانِ جهان امروزند؛ منادیان عشق و مهر و گفتگو و آشتی! و بزرگان این سینما فیلسوفان و پیامآورانی که جز صلح نمینویسند و جز صلح نمیسازند و جز صلح بر پرده نمیآورند. راست این است که برای دست یابی به صلحی پایدار، باید از احترام آغاز کرد؛ از شنیدن و دیدن همدیگر در یک قاب برابر؛ با همهی اختلاف نظر و تنوع دیدگاه. و پیشنیازِ نخستِ مخاطب برای حضور در مناسک سینما، احترام است.
سینمای ایران در طول بیش از یک قرن حضور، به خود میبالد که بیوقفه عشق و مهر و صلح را در آینه خود بازتابیده است. سینمای ایران؛ از نخستین تا واپسین، از اوگانیانس و اردشیر ایرانی تا کیارستمی و بیضایی و فرهادی، همواره ستایشگرِ شرافت در برابر دنائت، فضیلت در برابر رذیلت، زیستن در برابر مرگ، و صلح در برابر جنگ بوده است. سینمای ایران آشکارا فرصتی برای گفتگوست؛ یک گردهمایی مردمی برای تماشای تنوع و تکثر فرهنگی.
خانه سینما (جامعه اصناف سینمای ایران) به مثابه پیکرهی یکپارچه سینمای ملت ایران ضمن اظهار خشنودی و افتخار از حضور در مجمع بزرگداشت روز جهانی صلح، به روشنی اعلام میدارد که سینمای ایران، رویای دیرپای مردم شریف و صلح طلب ایران است.
خانهی سینمای ایران
پنج شنبه پنجم مهر 1403 شمسی