تازهترین برنامهٔ دورهٔ جدید نمایش فیلم انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، روز سهشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ به نمایش، نقد و بررسی مستند «موسیو مارکف» به کارگردانی مهوش شیخالاسلامی اختصاص داشت
در این برنامه مصطفی شیری، دبیر کارگروه نمایش انجمن کارگردانان مستند، به همراه کارگردان فیلم، ویکتور دانیل (معمار و پژوهشگر) و روبرت صافاریان (کارشناس مهمان) حضور داشتند.
در ابتدای جلسه، مهوش شیخالاسلامی دربارهٔ شکلگیریِ ایدهٔ این فیلم گفت:
وقتی راجعبه نیکلای مارکف خواندم و تحقیق کردم قلبم را تکان داد. دلیلش هم این بود که مارکف به ایران آمد، ماند و اینجا را خانه دوم خود دانست. شروع به ساختوساز کرد. مدرسه و دانشگاه و دانشسرا ساخت و بسیار برای من جذاب بود که یک خارجی به مملکت من آمده و کارهای ماندگاری خلق کردهاست. گمان میکنم هنوز شبیه مدرسه البرز که او معماریاش را انجام داده نداریم. شبیه ساختمان تاریخی اداره پست نداریم. مجموعه اینها من را ترغیب کرد تا فیلمی با محوریت نیکلای مارکف کار کنم.
ویکتور دانیل (معمار و مؤلف کتاب معماری نیکلای مارکف) گفت: خوشحالم که اینجا در جمع سینماگران و البته برخی همکاران و اساتید در حوزه معماری هستم.
حدود چهار یا پنج سال پیش، خانم شیخالاسلامی موضوع ساخت فیلمی دربارهٔ نیکلای مارکف را مطرح کردند و این باعث خوشحالی من بود. مجموعهای که بهعنوان منبع پژوهشی در اختیار این پروژه مستند قرار داشت، از حدود ۴۲ سال پیش و از دوران دانشجویی روی آن کار و این مجموعه با نام معماری دوران تحول منتشر شدهاست.
اولین کتاب این مجموعه که به نوعی مونوگرافی و تاریخ تحلیلیست، معماری نیکلای مارکف بود که سال ۱۳۸۲ چاپ شد.
همیشه فکر میکنم در ارائه یک اثر با این موضوع، متن مکتوب و اثر تصویری میتواند مکمل خوبی برای یکدیگر و ارائه آن به مخاطب باشد. امروز برای بار دوم فیلم را تماشا کردم و باز هم لذت بردم.
آگاهی و شناخت نسبیای در بخشی از جامعه نسبت به معماری معاصر شکل گرفته که سینمای مستند در آن بسیار مؤثر بودهاست.
روبرت صافاریان (کارشناس مهمان) صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: مهوش شیخالاسلامی در ژانرهای گوناگونی فیلم ساخته و فیلمسازی توانا است. فیلمساز در موسیو مارکف رویکرد علمیِ معرفی معمار را ندارد. کاری که رویکرد کتاب بهعنوان منبع پژوهشی بوده. بهطورکلی، مستند هم با یک ظرفیت زمانی محدود خیلی امکان بررسی در این خصوص را ندارد. بنابراین اینجا فیلمساز راهحلی که پیش میگیرد بازگویی خاطراتش از بناهاییست که به جا مانده است. به این ترتیب، فیلم در عین حال که راجعبه معماری مارکف هست، تبدیل به خاطرات خود فیلمساز هم میشود.
مهوش شیخالاسلامی در ادامه افزود:
منابع زیادی دربارهٔ جزئیات زندگی و کار او وجود ندارد و این طراحی اثر را سخت و پیچیده میکرد. چندین بار گفتم نمیشود این فیلم را ساخت، چون چیز زیادی درباره او و زندگیاش به جا نماندهاست. در حین تحقیق و صحبتهایم با آقای دانیل، به این نتیجه رسیدم که با احساس و دریافت خودم با موضوع مواجه شوم.
روبرت صافاریان گفت:
برای من بر اساس اطلاعاتی که در فیلم وجود دارد، مشخص است مارکف شخصیتی حرفهای داشته و چند دهه نظامی بوده و آثار متنوعی از مدرسه و دانشگاه تا زندان و ورزشگاه و پستخانه ساخته است. نتیجه میگیرم دستِکم معمار بناهایی با کاربرد متفاوت و حتی متضاد بسازد که همه آنها هم زیبا باشد. این اطلاعات برای من مهم است، اما این اشارات یک جاهایی به صورت گذراست.
ویکتور دانیل در ادامه افزود:
میخواهم از این فرصت استفاده کنم و بگویم فصل مشترکی بین ما بهعنوان پژوهشگر و مستندساز وجود دارد و آن این است که ما تلاش میکنیم با آگاهی دادن یک معنایی به محیط اطرافمان بدهیم. یعنی شما ساختمانی را قبلا دیدهاید و وقتی اطلاعات بیشتری از آن به دست میآورید، برای هریک از شما هویتی پیدا میکند. اگر این برای شما با خاطرات و تاریخ درآمیخته شود، این معنا عمق پیدا میکند. از این بابت که یک فیلم چقدر میتواند به تعمیق این ارتباط تأثیر بگذارد، فیلم خانم شیخالاسلامی را اثری موفق میبینم.
روبرت صافاریان در امتداد صحبت خود گفت: فیلمساز با ساختن فیلمش حرفی دارد. شما با آن حرف یا موافق هستید یا میانه ایستادهاید و یا مخالف هستید.
کسی که درباره فیلم اظهارنظری میکند -که البته درباره ساختار و انتخاب روایت فیلم مشکلی نمیبینم- اما میتوانم با دیدگاه دیگری درباره اثر وارد گفتوگو شوم و کارکرد نقد و گفتمان همین است.
مهوش شیخ الاسلامی در پایان جلسه افزود: دوست داشتم درباره موسیقی فیلم صحبت کنم. موسیقی فیلم آگاهانه و با یک نگاه تاریخی انتخاب شده بود. در هر سکانس موسیقی و موزیسین همان دوره و با وسواس انتخاب و کار شده است.
|
|