در ابتدای این برنامه که مهدی باقری اجرای آن را برعهده داشت، بابک بهرامبیگی، کارگردان مستند مورد بحث در پاسخ به پرسشی دربارهی نحوهی آشنایی خود با شخصیت محوری فیلم گفت: «این شخصیت و خانوادهی او را یکی از دوستان به من معرفی کرد و در این میان نکتهای که برایم جذابیت داشت این بود که مادر یک خانواده با وجود مشکلات و گرفتاریهای مالی و با وجود این که او و خانوادهاش در فضای محدودی زندگی میکردند ایثار بزرگی کرده و دختر خانوادهی دیگری را نیز به فرزندی پذیرفته بود.» وی سپس با اشاره به این که «پس از هفده روز» در حدود ده سال پیش تولید شده گفت: «این فیلم که موضوعی انسانی داشت نخستین تجربهی من در زمینهی مستندسازی به حساب میآمد و به همین دلیل میتوان گفت خودم هم درگیر ماجراهای آن شده بودم.»
بهرامبیگی افزود: «شرایط به گونهای بود که گروه سازندهی این فیلم و خانوادهای که جلوی دوربین آن حضور داشتند با هم زندگی میکردند. البته آنها ابتدا کمی سخت گرفتند اما در نهایت اعتماد کردند و در مقابل دوربین دربارهی مشکلاتی که برای زینب (شخصیت اصلی این فیلم) به وجود آمده بود صحبت کردند.»
وی سپس در پاسخ به پرسشی دربارهی عدم اشارهی فیلم به پسزمینهی شخصیت اصلی ماجرا گفت: «دلیلاش این است که تصمیم گرفته بودم در فیلم فقط به اعضای خانوادهای که او را به فرزندی پذیرفته بودند بپردازم؛ و گذشتهی او و خانوادهی واقعیاش فقط در همین حد برایم اهمیت داشت.»
بهرامبیگی همچنین گفت: «این نکته البته یک وجه دیگر هم داشت و من از دیدگاه اخلاقی دلم نمیخواست وارد چنین حیطهای شوم. بههرحال زینب دختر بسیار حساسی بود و هست؛ و حتی الآن که در سن بیست و یک سالگی است هنوز دوست ندارد گذشتهی تلخ خود را مرور کند. به همین دلیل اشارههای او به آزار و اذیت از سوی خانوادهی اصلیاش را از فیلم حذف کردم تا برای بیننده و البته خود او نیز آزاردهنده و چالشبرانگیز نباشد.»
وی افزود: «زمانی که این فیلم ساخته میشد از یک روانشناس مشاوره گرفتم. او معتقد بود که نباید برای اشاره به بعضی چیزها به زینب فشار بیاورم؛ و اشاره به تمایل نداشتن او به دیدار با خواهرِ تنی و واقعیاش نیز حاصل رعایت چنین نکتهای است.»
این مستندساز همچنین گفت: «خود من هم تا اواسط فیلمبرداری نمیدانستم زینب خواهر دیگری دارد و اگر دستیار کارگردان و برنامهریز این فیلم یک خانم نبود شاید هیچکدام از ما از این موضوع مطلع نمیشدیم.»
بهرامبیگی در بخش دیگری از این جلسه گفت: «همیشه دلم میخواست دوباره به این شخصیت برگردم و از او تصویر بگیرم. اما بههرحال شرایط زندگی و خواستههای او را نیز باید درک کرد. زینب در وضعیت فعلی تمایلی برای بازگشت به گذشتهی خود و مرور تلخیهای آن ندارد و من هم مثل گذشته و همیشه به خواستهی او احترام میگذارم.»
وی همچنین گفت: «الآن که به عنوان بیننده و با فاصله به فیلم نگاه میکنم احساس میکنم با تجربهی امروز خود میتوانم شکل دیگری به این موضوع بپردازم و به نظرم این کاملاً طبیعی است.»
بهرامبیگی سپس در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن دربارهی دلیل نامگذاری فیلم به «پس از هفده روز» گفت: «این نام اشاره به هفده روزی دارد که زینب در دوران کودکی نزد مادرخواندهی فعلی خود میماند تا بعد از این دوران به خانهی خود برگردد اما پس از این مدت تصمیم خود را تغییر میدهد و در حالی که بخشی از زخمهای روحی و جسمیاش التیام پیدا کرده هرگز نزد خانوادهی واقعی خود برنمیگردد.»
وی گفت: «در چنین شرایطی میتوان گفت او جای امنی پیدا کرده و به همین دلیل تصمیم خود را تغییر داده است. در حقیقت میتوان گفت آنچه که به زندگی قبلی این شخصیت اضافه شده محبتی است که از سوی خانوادهی فعلی زینب نثار او شده. محبتی که باعث شده او با وجود کوچک بودن منزل و محدودیت مکانی که برای زندگی در اختیار دارد همراه خانوادهی فعلی خود بماند.»
بهرامبیگی در بخش دیگری از این جلسه گفت: «اگر بخواهم صادقانه بگویم باید اشاره کنم ابتدا به سینمای داستانی علاقه داشتم اما به مرور هنگامی که تدوین فیلمهای مستند را برعهده گرفتم به این سینما و وجه دراماتیک و خلاقهی آن نیز علاقهمند شدم.»
وی افزود: «به همین خاطر سعی کردم در دل یک موضوع مستند، داستان دختربچهای را تعریف کنم که آغوش گرم و پر مهر مادر دیگری را به خانوادهی واقعی خود ترجیح داده است.»
بهرامبیگی گفت: «آنچه برایم از درجه اهمیت بیشتری برخوردار بود اشاره به توجه زنی بود که با وجود گرفتاریهای مالی و معیشتی، دختر بچهای را در اوج فقر و تنگدستی دیده و مثل بسیاری از ما بیتفاوت از کنار او نگذشته بود. در حقیقت، مهر مادرانهی زنی که زینب را به فرزندی پذیرفته بود هستهی اصلی این فیلم را تشکیل میداد و سایر موارد در کنار این هسته رشد کرد و شکل گرفت.»
وی سپس با اشاره به «شیفتگی» خود به «روایت داستان با روش مینیمالیسم» گفت: «البته مینیمالیسم از نظر فُرم و سبک، موضوع بسیار پیچیدهای دارد اما من تمام سعیام را کردم تا داستان را به شکلی که دوست داشتم و البته خلاصهترین روش روایت کنم.»
بهرامبیگی سپس در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی واکنش خانوادهی محور ماجرا نسبت به فیلم گفت: «اعضای خانوادهی مورد اشاره، هنگامی که این فیلم در جشنوارههای سینماحقیقت و پروین اعتصامی نمایشهای محدود و پراکندهای داشت در جلسهها شرکت داشتند و به این وسیله حمایت خود را از آن اعلام کردند.»
وی همچنین دربارهی وضعیت فعلی این خانواده گفت: «آنها محل زندگی خود را تغییر دادهاند و دیگر در خانهای که در فیلم دیده میشود حضور ندارند. متاسفانه پدر خانواده که تصویر او در فیلم به ثبت رسیده نیز فوت شده اما در مجموع میتوان گفت آنها نسبت به گذشته، از زندگی نسبتاً بهتری برخوردارند.»