English
به خانه سینما خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود
 

اخبار

جادوی روایت‌هایی از یک جنگ مهیب / گزارش نمایش «مُلف گند» در کانون فیلم خانه سینما

جادوی روایت‌هایی از یک جنگ مهیب / گزارش نمایش «مُلف گند» در کانون فیلم خانه سینما
در تازه‌ترین برنامه از کانون فیلم خانه سینما که بعدازظهر دوشنبه سی‌ام دی‌ماه برگزار شد ابتدا مستند «مُلف گند» ساخته‌ی محمود رحمانی به نمایش درآمد و سپس این فیلم با حضور خسرو دهقان و ایلیا محمدی‌نیا مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در ابتدای جلسه‌ی نقد و بررسی، محمود رحمانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود با شخصیت اصلی این فیلم گفت: «مدت‌ها قبل از ساخته شدن فیلم، زمانی که از راهروی یکی از اداره‌های دولتی عبور می‌کردم، برای نخستین‌بار این شخصیت (محمد غدیرزاده) را دیدم. او در حال صحبت با دوستان و همکارانش بود اما نحوه‌ی بیان کردن حرف‌ها و جوش و خروشی که داشت به گونه‌ای بود که احساس کردم در حال اجرای بخشی از یک نمایش‌نامه است!»

وی گفت: «خیلی زود متوجه شدم او در حال تعریف کردن خاطره‌هایی برای دوستانش است و نحوه‌ی روایت خاطره‌ها به قدری برایم جذاب بود که همان‌ لحظه تصمیم گرفتم تصویرش را در یک فیلم به ثبت برسانم اما هیچ تصوری از حاصل کار نداشتم.»

رحمانی افزود: «با خودم فکر ‌کردم شاید بتوانم در یک نمای طولانی و ده پانزده دقیقه‌ای از این شخصیت تصویر بگیرم و از این طریق بخشی از خاطرات او را ثبت کنم. برای انجام این کار با او دوست شدم و حدود شش هفت ماه به او نزدیک شدم تا بتوانم اعتمادش را برای ساخت فیلم جلب کنم.»

وی هم‌چنین در ادامه‌ی صحبت‌های خود گفت: «خوش‌بختانه محمد یکی از اولین مستندهای من به نام «نفت سفید» را دیده بود و همین باعث شد رابطه‌ی ما خیلی زود شکل بگیرد. در طول این مدت پای خاطرات او نشستم و تعدادی از آن‌ها را گلچین کردم تا وقتی می‌خواهم تصویر را ضبط کنم بتوانم از آن‌ها استفاده کنم.»

رحمانی گفت: «تصور محمد از گفت‌وگوی ما این بود که قرار است از صحبت‌های ما یک فایل صوتی تولید و فیلم‌نامه‌ای بر اساس آن نوشته شود. اما در نهایت، حاصل کار چیزی شد که در فیلم «مُلف گند» به ثبت رسیده است.»

رحمانی افزود: «روزی که با اصرار از او خواستم خاطراتش را برایم بگوید ناگهان همه‌ی روایت‌های او در هم ادغام شد. در آن لحظه می‌توانستم ضبط تصویر را قطع کنم و از او بخواهم تا ترتیب تعریف کردن خاطره‌ها را درست کند اما احساسم گفت بهتر است این کار را انجام ندهم و اجازه دهم او همان‌طور که دلش می‌خواهد داستان‌ها را تعریف کند.»

وی سپس با اشاره به ارائه‌ی این فیلم در یکی از دوره‌های جشنواره‌ی سینماحقیقت گفت: «هیات انتخاب جشنواره به بهانه‌ی این که «مُلف گند» مستند نیست فیلم را نپذیرفت و همین باعث توقف آن شد. تا این که کتایون شهابی (پخش‌کننده) فیلم را پسندید و تصمیم گرفت آن را در خارج از کشور توزیع کند. خوش‌بختانه این‌بار نمایش فیلم با استقبال روبه‌رو و باعث توجه عمومی نسبت به آن شد.»

رحمانی افزود: «نخستین نمایش «مُلف گند» در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بود و سپس در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد که حاصل آن، سه ماه اکران و پنجاه و چهار میلیون تومان فروش بود.»

وی هم‌چنین در بخش دیگری از جلسه در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره‌ی شائبه‌ی داستانی بودن فیلم خود گفت: «این فیلم کاملاً مستند و واقعی است و من فقط سعی کردم بخشی از خاطرات این خاطرات را نسبتاً مرتب کنار هم بچینم تا جذاب‌تر به نظر برسد.»

در ادامه‌ی جلسه، خسرو دهقان درباره‌ی فیلم به نمایش درآمده گفت: «درباره‌ی جنگ فیلم‌های خیلی زیادی ساخته شده اما من با صراحت اعلام می‌کنم «مُلف گند» بهترین فیلمی است که به این موضوع پرداخته. فیلمی که بیش از ده دوازده‌ بار آن را دیده‌ام، بارها در کلاس‌هایم آن را برای دانش‌جوها به نمایش گذاشته‌ام و خوش‌بختانه بازتاب آن همیشه مثبت بوده است.»

این منتقد سینما افزود: «فیلم «مُلف گند» فیلمِ جزیره‌ای من است. البته از این فیلم‌ساز کارهای دیگری هم دیده‌ام اما این فیلم، چیز دیگری است. یک فیلم جنگی، بدون ابزار و ادوات جنگ و بدون شعار و پیچیدگی که حرفش را توسط کسی بیان می‌کند که ذاتاً بازیگر است و می‌تواند مخاطب خود را به هیجان بیاورد.»

وی گفت: «این فیلم سندی از بخشی از اتفاق‌هایی است که در دوران جنگ بر مردم شهرهای مرزی رفته است. مردمی که محمد غدیرزاده نماینده‌ی آن‌ها به حساب می‌آید.»

دهقان هم‌چنین گفت: «فیلم «مُلف گند» ثابت می‌کند سینمای مستند ایران نسبت به فیلم‌های داستانی، سینمای بهتر و مهم‌تری است. فیلمی که با بودجه‌ای نزدیک به هیچ ساخته شده اما به راحتی با تولیدات پرهزینه‌ای که در این زمینه ساخته شده رقابت می‌کند.»

در ادامه‌ی جلسه، محمود رحمانی ضمن تایید این نکته گفت: «شاید بتوان گفت تمام هزینه‌ی تولید «مُلف گند» سه هزار تومانی بود که در سال تولید این فیلم بابت خرید نوار مینی دی‌وی پرداخت کردم!»

وی گفت: «البته اگر تجربه‌ی امروز را داشتم نمی‌گذاشتم صحبت‌های محمد غدیرزاده این‌قدر زود تمام شود. اگر چه همان زمان هم مورد شماتت قرار گرفته بودم که نمی‌توان این فیلم را تنها در یک نما ساخت.»

بخش بعدی جلسه به صحبت‌های ایلیا محمدی‌نیا اختصاص داشت. این منتقد سینما که به عنوان کارشناس مهمان در برنامه حضور داشت گفت: «این فیلم داستانی نیست اما از داستان‌های جذابی برخوردار است که بر اساس فیلم‌نامه ساخته نشده. در حقیقت فیلم‌نامه‌ی این فیلم، پژوهشی است که فیلم‌ساز پیش از ضبط تصویرهای آن انجام داده است.»

وی سپس «انتخاب سوژه» را «مهم‌ترین ویژگی این فیلم» عنوان کرد و افزود: «سوژه‌ی این فیلم در نگاه نخست خیلی دم دستی و کم‌اهمیت به نظر می‌رسد اما آن‌قدر درخشان از کار در آمده که قابل فراموش کردن نیست.»

در ادامه‌ی جلسه، محمود رحمانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره‌ی عملکرد خود در زمینه‌ی هدایت و کارگردانی شخصیت اصلی فیلم گفت: «کاری که من انجام دادم تلاش برای ثبت روایت مستقیم خاطرات او با استفاده از کم‌ترین دخالت بود. شخصیتی که دیگر باور داشتم یک موجود کاملاً استثنایی است.»

وی سپس با اشاره به نقش دوران تحقیق بر کیفیت فیلم گفت: «زمانی که برای تکمیل پژوهش این فیلم، دوستی‌ام را با محمد ادامه می‌دادم متوجه شدم وقتی سیگار می‌کشد و نیکوتین به بدن او می‌رسد، انگیزه‌ی او برای ادامه‌ی تعریف کردن خاطره نیز کم می‌شود. به همین خاطر قبل از شروع ضبط تصویر، زمانی که محمد برای استفاده از سرویس بهداشتی از اتاق خارج شده بود کبریت او را مرطوب کردم تا به آسانی روشن نشود.»

رحمانی افزود: «در طول این مدت متوجه شدم بهترین لوکیشن برای ضبط حرف‌های او اتاق خودش در همان اداره‌ی است که در فیلم دیده می‌شود. در غیر این صورت نمی‌‌شد رسمیت چندانی برای این صحبت‌ها قائل شد.»

وی گفت: «در حقیقت باید گفت «مُلف گند» فیلم من نیست و چنان که استاد محمد تهامی‌نژاد به درستی عنوان «یک اثر مشارکتی» به آن داد، محصول موقعیت خاصی است که فیلم در آن ساخته شده. موقعیتی که البته تمام تلاش‌ام را به کار بردم تا وظیفه‌ام نسبت به تصویر، صدا و کیفیت نور را به درستی در آن انجام دهم.»

رحمانی هم‌چنین در تشریح این نکته گفت: «برای انجام این کار مدت‌ها تمرین کرده بودم که دوربین را با یک لنز نرمال و روی دست به شکلی نگه دارم که بازوهایم خسته نشود. برای ضبط صدای شخصیت اصلی فیلم و خودم که پشت دوربین با او حرف می‌زدم نیز از چند دستگاه ضبط صدا استفاده کردم تا حاصل کار دست‌کم قابل شنیدن باشد.»

در ادامه‌ی جلسه، خسرو دهقان با اشاره به سوء‌تفاهم رایجی که درباره‌ی فیلم‌های مستند وجود دارد گفت: «برخی معتقدند فیلمی واقعی است که هیچ چیز در آن دستکاری نشده باشد. اما «مُلف گند» از آن فیلم‌هاست که دخالت‌های فیلم‌ساز به جای جلوی دوربین، در پشت آن اتفاق افتاده است. در حقیقت می‌توان گفت مهم، نتیجه‌ای است که روی نوار ویدئو ضبط شده و در قالب فیلم به تماشاگر عرضه شده است.»

این منتقد سینما افزود: «امتیاز اصلی چنین فیلمی این است که حس دستکاری صحنه را به تماشاگر منتقل نمی‌کند.»

ایلیا محمدی‌نیا نیز ضمن تایید این نکته گفت: «فیلم «مُلف گند» تدوین ندارد اما خوش‌بختانه فرید دغاغله که به عنوان تدوینگر به سازنده‌اش مشاوره داده، با اضافه کردن عکس‌هایی به فیلم مخالفت کرده و در حقیقت، حرف‌های او بر کیفیت نهایی و سرنوشت فیلم تاثیرگذار بوده است.»

وی گفت: «این در حالی است که در سال‌های اخیر جسارت در ساختار فیلم از بین رفته و محافظه‌کاری جای آن را گرفته است. معضلی که باعث شده بخش عمده‌ای از تولیدات سال‌های اخیر شبیه هم باشد.»

این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: «جادوی فیلم این است که تصویر عریانی از جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق را به تماشاگر خود ارائه می‌دهد. جنگی که خوش‌بختانه دیگر نیست اما در این فیلم با روایت یک انسان در اتاق کار خود، مخاطبان را به تسخیر درمی‌آورد.»

در ادامه‌ی جلسه، محمود رحمانی گفت: «کسانی که در خارج از کشور این فیلم را دیده بودند معتقد بودند حقیقت تاثیرگذار داستان برای آن‌ها مهم‌تر از دنبال کردن زیرنویس دیالوگ‌ها بوده است. در حقیقت آن‌ها بدون این که گفته‌های شخصیت اصلی فیلم را دنبال کنند تحت تاثیر واکنش‌های او قرار گرفته بودند.»

وی گفت: «به همین خاطر فیلم در یکی از موزه‌ها به صورت بدون توقف نمایش داشت تا مخاطبان از هر جای فیلم که دوست دارند با آن همراه شوند.»

رحمانی در بخش پایانی این جلسه‌ی نقد و بررسی گفت: «متاسفانه این روزها محمد غدیرزاده که تصویر او در این فیلم به ثبت رسیده، به دلیل بیماری قلبی بستری است. بیماری خاصی که طبق تشخیص پزشکان معالج، به دلیل آسیب‌ها و استرس‌های دوران کودکی به او وارد شده است.»

وی گفت: «تاثیر حضور این شخصیت در «مُلف گند» به اندازه‌ای است که حتی کسانی که این فیلم را یک اثر تقلبی و دروغ‌گو می‌دانند دی‌وی‌دی‌های آن را دست به دست می‌کنند؛ و این اصلاً امتیاز کم و کوچک و بی‌اهمیتی نیست.»

 

 


نمایش و نقد «مُلفِ گَند» در کانون فیلم خانه سینما  12
نمایش و نقد «مُلفِ گَند» در کانون فیلم خانه سینما  11
نمایش و نقد «مُلفِ گَند» در کانون فیلم خانه سینما  9
نمایش و نقد «مُلفِ گَند» در کانون فیلم خانه سینما  4
نمایش و نقد «مُلفِ گَند» در کانون فیلم خانه سینما  3  

۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۲۹

نظرات بینندگان

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (0 رای)

امتیاز:
نام فرستنده: *
پست الکترونیک:
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500