در این برنامه که با وجود سرمای هوا و بارش برف در تهران با استقبال چشمگیر مخاطبان همراه بود میترا الیاتی و دکتر فرزاد کریمی بهعنوان کارشناس مهمان حضور داشتند و بعد از نمایش فیلم، از زوایای مختلف به تحلیل آن پرداختند. در ابتدای جلسه، محمدعلی سجادی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) دربارهی دلیل ساخته شدن این مستند گفت: «به نظر میرسد خودِ مستند، پاسخ چنین پرسشی را داده و نشان میدهد ساخته شدن آن، حاصل تعلق خاطر عقلی و قلبیِ سازندهی فیلم به یک نویسندهی شریف بوده است. نویسندهی بزرگی که شریف و جزو معدود انسانهایی بود که عمل و نوشتناش بهشدت با زندگیاش همگن بود.»
وی گفت: «احمد محمود از جمله نویسندههایی بود که در زندگیاش حاشیه نداشت و من از آنجا که او را خیلی دوست داشتم همیشه دلم میخواست دربارهی او فیلم بسازم. اما از آنجا که بهمن مقصودلو در حال ساخت مستندی دربارهی او بود از انجام این کار منصرف شدم.»
سجادی سپس دربارهی انگیزهی ساخت فیلم خود گفت: «چند سال پیش تعدادی فیلم ویاچاس را به یکی از دوستان دادم تا ضمن تبدیل فرمت، آنها را به دیویدی تبدیل کند. وقتی تصویرهای آن فیلمها را بازبینی کردم متوجه شدم به صورت پراکنده سی چهل دقیقه از مرحوم احمد محمود تصویر دارم که در هیچ جایی نمایش نداشته است. وقتی آمدم سر و سامانی به آنها بدهم، گرفتار شدم و تا به خودم بیایم، دیدم درگیر ساخت فیلمی شدهام که برای تکمیل شدن به تعدادی عکس و تصویر نیاز دارد.»
وی همچنین گفت: «در این فیلم در کنار گفتوگوی خودم با زندهیاد احمد محمود، تصویرهای پراکندهی برخی مستندها که دربارهی او ساخته شده نیز مورد استفاده قرار گرفته است. در نهایت، این، فیلمی دربارهی یکی از قطبهای ادبیات ماست که بر اساس امکانات محدودی که در اختیارم بود ساخته شده است.»
سجادی سپس افزود: «از آنجا که در فیلمهای ساخته شده دربارهی احمد محمود، تحلیل کتابهای او وجود نداشت تصمیم گرفتم از تصویر صفدر تقیزاده که به کتابهای این نویسنده میپردازد استفاده کنم. در این فیلم همچنین از تصویر برخی محافل ادبی و گردهماییهایی که در منزل زندهیاد محمود برگزار میشده استفاده شده که در نوع خود یک سند تصویری است.»
در ادامهی برنامه، میترا الیاتی (نویسنده) که به عنوان کارشناس مهمان در جلسه حضور داشت محمدعلی سجادی را «هنرمندی فعال و پر انرژی با چشمهایی تیز و همواره در پی شکار سوژه» توصیف کرد و افزود: «او فیلمسازی است که همواره کلی طرح ساخته نشده دارد و با اینوجود همواره در حال کار است تا ایدههایش را به رمانهای نانوشته، شعرهای ناتمام و نقاشیهای تکمیلنشدهی خود برساند.»
وی سپس مستند مورد بحث را یک «کار قابل قبول» دانست و گفت: «سالها قبل بهمن مقصودلو نیز مستندی دربارهی زندهیاد احمد محمود ساخته و همین باعث شده بود وقتی شنیدم او دست به کار ساخت مستند دیگری دربارهی این نویسندهی ارزشمند شده، هم خوشحال شدم و هم دلواپس که مبادا محصول کار او شباهتی به فیلم مقصودلو داشته باشد اما خوشبختانه وقتی حاصل کار سجادی بهعنوان یک فیلمساز تجربهگرا را دیدم نگرانیام برطرف شد.»
دکتر فرزاد کریمی نیز دیگر کارشناس این جلسهی نمایش فیلم بود. وی ضمن «مقایسهی سبکی احمد محمود و فیلم به نمایش درآمده» گفت: «آنچه ما از سبک محمود میدانیم رئالیسم اجتماعی است و سبک نگارشی او با کاربرد جملههای کوتاه، مقطع و بر اساس دیالوگها شکل گرفته است. در چنین شرایطی راوی هیچگاه ذهنیت خود را برای خواننده توضیح نمیدهد و شخصیتها را نیز قضاوت نمیکند.»
دکتر کریمی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به «ساختار رئالیستی فیلم» گفت: «در این فیلم حتی به تماسهای ناموفق فیلمساز و کسانی که قصد دارد تحقیقات خود را با گفتههای آنها تکمیل کند نیز استفاده شده که تاکید بر چنین ساختاری است. همچنین در بخشهایی از فیلم، از تپقهای خود فیلمساز استفاده شده که بهسادگی میشد آنها را تکرار کرد اما به دلیل ساختار واقعگرایانهی فیلم به صورت تعمدی از چنین اتفاقی چشمپوشی شده است.»
وی همچنین گفت: «در این فیلم به غیر از بخش گفتوگو با داریوش مهرجویی که از مستند «قلمرنج» (حبیب باویساجد) گرفته شده، هیچکس دیگری رو به دوربین سخن نمیگوید و این ویژگی درونی با رمانهای احمد محمود که بر مبنای اول شخص استوار است کاملاً مشابهت دارد.»
در ادامهی جلسه، محمدعلی سجادی ضمن تایید این نکتهها گفت: «ساخت این مستند یک عمل درونی و پاسخ به خواستهای قلبی دربارهی استاد احمد محمود عزیز و نازنین بود اما در بخشهایی از آن به صورت تلویحی، انتقادهایی هم نسبت به برخی کارهای او مطرح شده که با توجه به روحیهی انتقادناپذیر و موجود در میان ما کمسابقه به نظر میرسد.»
وی گفت: «سالها قبل زمانی که همراه با دوست عزیزم علی ژکان برای دید و بازدید نوروز به منزل زندهیاد محمود رفته بودیم دربارهی دوپاره بودن ساختار یکی از رمانهای استاد با او صحبت کردم که بخشهایی از آن در فیلم دیده میشود. اما در مجموع تاکیدم بر این بود که دربارهی کارهای استاد قضاوت نداشته باشم.»
سجادی همچنین در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران دربارهی دلیل استفاده از شیوهی دوربین روی دست در هنگام ضبط گفتوگو با نویسنده گفت: «قرار نبود این گفتوگوها برای استفاده در فیلم استفاده شود و بیشتر جنبهی شخصی داشت. به همین دلیل این تصویرها که ضبط آنها روشی نیمهحرفهای داشت را با هندیکم انجام دادم و در انجام بخشی از این کار نوهی زندهیاد محمود نیز به من کمک کرد. اما نکته اینجاست که سندیت فیلم به همین تصویرهاست. تصویرهایی که دیگر نمیتوان آنها را تکرار کرد و من دیدم حیف است در اختیار علاقهمندان هنر این نویسنده نباشد.»
در ادامهی جلسه، میترا الیاتی گفت: «احمد محمود آدمی بود که در حق او به ناروا ظلم شد. نویسندهای که نه تنها اغلب داستانها و رمانهایش اجازهی چاپ پیدا نکرد بلکه با انگ و برچشب آزاردهندهی مبتذل روبهرو شد!»
وی گفت: «محمود نویسندهای بود که با انجام کارهای سترگ، در قلب تاریخ ادبیات ما جا داشت و دارد؛ و خوشبختانه محمدعلی سجادی تا حد ممکن و با تکیه بر عکس و آرشیو، مخاطبان را با این مهم همراه کرده است.»
الیاتی سپس با اشاره به برخی صداها ناهموار و به گفتهی او آزاردهنده در باند صوتی فیلم و همچنین غیبت تصویرهایی از خانوادهی زندهیاد محمود به عنوان نقطهضعفهای این مستند گفت: «در ارائهی کارهای هنری باید عاشق بود و عاشقی کرد؛ و بیشک محمدعلی سجادی عاشق است و به عشقِ آفرینش نفس میکشد.»
دکتر فرزاد کریمی نیز در بخش پایانی این جلسه گفت: «این فیلم با عکسهای احمد محمود آغاز میشود. عکسهایی که فیلمساز میتوانست آنها را بهصورت مستند پرتره تدوین کند اما در بازخوانی عکسها با زمینههای اجتماعی زندگی این نویسنده روبهرو هستیم که از جنس بحرانهای اطراف اوست.»
وی «این نحوهی قضاوت فیلم» را «شبیه قضاوت احمد محمود» دانست و افزود: «در این بخشها با نگاه منتقدانهی محمدعلی سجادی در مقام فیلمساز روبهرو هستیم که با نگاه احمد محمود مطابقت دارد و بسیار نزدیک به اوست.»
محمدعلی سجادی نیز در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی گفت: «به طور حتم این فیلم قادر نیست به همهی پرسشهای ذهنی دربارهی زندهیاد احمد محمود پاسخ دهد اما این دلیل نمیشود که نقصها را نادیده بگیرم و برای رفع آنها تلاش نکنم.»
وی گفت: «فیلمها و مستندهایی که در سالهای اخیر ساختهام، آثاری کاملاً شخصی است و خوشبختانه هیچ نهاد و سازمانی از آنها حمایت نکرده است. چرا که حمایت شما عزیزان برایم کافی است.»