در این برنامه که شامگاه بیست و هشتم دیماه در سالن سیفالله داد برگزار شد جدا از کارگردان فیلم، محمدرضا حائری (معمار و پژوهشگر) نیز به عنوان کارشناس مهمان در جلسه حضور داشت و در پایان نیز نشست پرسش و پاسخ میان سازندهی فیلم و حاضران در سالن برگزار شد. در ابتدای جلسه، مهرداد زاهدیان در پاسخ به مصطفی شیری (مجری برنامه) دربارهی انتخاب خیابان لالهزار تهران برای ساخت فیلم مستند گفت: «موضوع تاریخ معاصر همواره برایم اهمیت داشته و توجهم را برانگیخته است. ساخت مستندهای «حلقههای گمشده» و «خاطره روی شیشه» (دربارهی ورود سینما و عکاسی به ایران) و همچنین «میدان بیحصار» (دربارهی میدان توپخانه) نیز تاییدکنندهی همین نکته است.»
وی گفت: «آنچه که زندگی امروز ما را میسازد، جدا از اتفاقهایی که در یک دورهی گذار بسیار طولانی رخ داده، چگونگی واکنش و شیوهی برخورد ما با جهان مدرن، محیط شهری، خاطره و معناهایی است که از دل این مفهوم بیرون میآید. جهانی که در کشور ما خیابان لالهزار دروازهی ورود به آن به حساب میآید و عناصر مدرن و بیسابقهی شهری (نظیر سینما، تئاتر، کافهنشینی، کنسرت موسیقی و...) نیز در دل آن شکل گرفته است.»
زاهدیان افزود: «بههرحال باید پذیرفت فیلم ساختن دربارهی خیابانی با طول بیش از هزار و هفتصد متر و همچنین صد و پنجاه سال سابقه که عناصر مختلفی نظیر انسانها، اشیاء، وقایع تاریخی و همچنین خاطرههای بسیاری را در خود جا داده کار آسانی نیست. البته در این زمینه، تحقیق، چراغ راه مستندسازی است و روش تحقیق به ما میگوید موضوع باید محدود، جزیی و دقیق باشد. نکتهای که در مورد این فیلمِ بهخصوص، با وجود تنوع موضوعات و عمق قابل توجه ابعاد تاریخی در آن، از ابعاد پیچیدهتری هم برخوردار بود.»
وی سپس «زمستان است» را «یک پروژهی دشوار» دانست و افزود: «برای اشاره به بخش عمدهای از موضوعها در قالب فیلم ناگزیر بودم دنبال روایت مناسب برای آن باشم اما نکته اینجاست که چنین مستندی نمیتواند به تمام پرسشها دربارهی چگونگی سرگذشت این خیابان پاسخ دهد و بیشتر در پی ارائهی نشانهها و ظرفیتهایی است که در لالهزار و این بخش از فضای شهری وجود داشته است.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای کارشناس مهمان برنامه اختصاص داشت. در این بخش، محمدرضا حائری (معمار و شهرساز) مستند «زمستان است» را «فیلمی آگاهیبخش و شیرین» توصیف کرد و افزود: «تهران یک شهر هشتهزار ساله است که رشد آن بر اساس طبیعت معماری و رابطهی میان کوه، میانبند و دشت، به صورت شمالی، جنوبی انجام شده اما متاسفانه از سال 1340 و طبق طرحریزی کسانی که طبیعت این شهر را نمیشناختند باعث شدند رشد آن به صورت شرقی، غربی انجام شود. رشدی که خلاف طبیعت، تمدن و ساختار اجتماعی چنین شهری است.»
وی گفت: «از این زاویه، فیلمهایی نظیر «زمستان است» و «میدان بیحصار» که آگاهی را به بینندگان خود ارائه میدهند، برخلاف تصور، آثار تلخی نیستند و بیشتر نشان میدهند که ما خودمان و شهرمان را نشناختهایم.»
حائری در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «ما تهران را نشناختیم و متاسفانه کسانی که توسعهی مدیریت شهری را برعهده گرفتند نیز این شهر را دوست نداشتند. در حالی که شهریار یا شهردار در لغت به معنای کسی است که سرزمین خود را دوست دارد و به آن احترام میگذارد.»
وی سپس «زمستان است» را «فیلمی فراتر از مستند» دانست و افزود: «در این مستند جنبههای مختلفی از جامعهشناسی، باستانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی و نگاههای متعددی از تاریخ هنر نیز دیده میشود. مستندی که البته به آینده نگاه ندارد اما از آنجا که در پس نمایش توسعه به آگاهی اشاره میکند میتواند نویدبخش آیندهی روشنی برای بیننده باشد.»
در ادامهی جلسه، مهرداد زاهدیان در پاسخ به پرسشی دربارهی شیوهی تحقیق خود از خیابان لالهزار گفت: «وقتی با یک سوژهی پژوهشی مواجه هستم تلاش میکنم تمام منابع و هر آنچه که شاید ربطی به موضوع داشته را را جمعآوری میکنم. به عنوان مثال برای تکمیل منابع «زمستان است» از طریق یکی از دوستان با کتابخانهی دانشگاه اسکاتلند و حتی کتابخانهی کنگرهی آمریکا ارتباط برقرار کرده و با پرداخت هزینههای مربوط به آن، عکسها و فیلمهای مرتبط با موضوع این فیلم را تهیه کردیم. اسنادی مکتوب و تصویری که شاید دورترین سوژهها برای تحقیق محسوب شود اما وجود آنها برای تکمیل این تحقیقات لازم بود.»
وی گفت: «به صورت طبیعی، بخشی از این تحقیقات، خارج از طرح مورد نظر قرار میگرفت و باید کنار گذاشته میشد؛ به همین دلیل تصمیم گرفتهام منابع تحقیقی این فیلم و همچنین سایر منابعی که مورد استفاده قرار نگرفت را در قالب یک کتاب منتشر کنم.»
زاهدیان در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «دلم میخواست با وجود روایتی مبتنی بر اسناد دربارهی لالهزار، خوانش و نگاه منتقدانهی خودم نسبت به موضوعهای مختلف این خیابان را نیز ارائه کنم. با این وجود نگران بودم که شاید فیلم خیلی طولانی شده باشد و به همین دلیل خیلی چیزها را حذف کردم تا زمان کوتاه شود.»
وی همچنین گفت: «با تمام این حرفها بودجهی «زمستان است» کاملاً وابسته به حمایت مالی شهرداری نبود و بخشی از هزینههای تولید آن از محل پروژههای دیگری تامین شد. به عبارتی دیگر این فیلم از نظر مالی پروژهی نسبتاً ضعیفی بود و به همین خاطر مجبور شدم اغلب کارهای آن را خودم یکنفره انجام دهم.»
این مستندساز سپس در پاسخ به پرسشی دربارهی نحوهی همکاری با منوچهر انور (گویندهی گفتار متن فیلم) گفت: «ایشان ساکن کشور فرانسه هستند و مدت زمان حضورشان در داخل کشور خیلی محدود است. در ضمن با سختگیریهایی که دارند، از انجام هر کاری استقبال نمیکنند اما خوشبختانه زمانی که نسخهی رافکات «زمستان است» را دیدند، از آن خوششان آمد و پذیرفتند که اجرای گفتار متن فیلم را برعهده داشته باشند.»
وی گفت: «این فیلم اگر ارزشی هم داشته باشد بدون شک مربوط به صدای منوچهر انور است که کاملاً اندازهی آن است و بیشک مثل فیلم معروف «باد صبا» با صدای ایشان شناخته خواهد شد.»
در بخش پایانی جلسه، کارشناس مهمان برنامه گفت: «از این پس هر مستندسازی که به موضوع لالهزار بپردازد، بیان دیگری را دربارهی این خیابان خاطرهانگیز تهران ارائه خواهد داد.»
محمدرضا حائری گفت: «این فیلم بیش از سایر مستندهای متداول، مطلب در خود جمع کرده و به همین دلیل میتوان آن را اثری فراتر از مستند دانست؛ به ویژه از نقطهنظر بازنماییهای فضایی و ساختمانی و جغرافیای تاریخی لالهزار که باعث شده فیلمساز ناگفتههای بسیاری را دربارهی این خیابان قدیمی تهران ارائه دهد.»
مهرداد زاهدیان نیز در اینباره گفت: «لالهزار زمانی قرار بود «برادوی» ایران و پر از سینما و تئاتر و کافه باشد اما در طول دهههای گذشته چنین موقعیتی حفظ نشد و متاسفانه تجددخواهی به تخریب خانههای قدیمی و ساخت برج در داخل آنها معنی شد که درست نبود.»
وی سپس در پاسخ به پرسشی دربارهی دلیل نپرداختن به سینماهای متروک لالهزار که امروز از آن به بزرگترین گورستان سینما در جهان یاد میشود گفت: «اشاره به هر نکتهای در اینباره، تماشاگر را نسبت به سرنوشت و آیندهی غمانگیز این سالنها کنجکاو میکرد و متاسفانه چنین بحثی در مسیر روایت فیلم جایی نداشت. به همین دلیل از پرداختن به آن صرفنظر کردم.»
زاهدیان در پایان این نشست گفت: «به نظر میرسد دهها فیلم دیگر میتوان دربارهی خیابان لالهزار و ویژگیهای آن ساخت؛ و «زمستان است» را میتوان فقط گام نخست در این زمینه دانست.»