در ابتدای این برنامه که با همکاری و مشارکت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد، محمد درویش (کارشناس محیط زیست) در پاسخ به پرسش مصطفی شیری (مجری برنامه) «دود» را «یکی از تصویریترین فیلمهای محمد احسانی» توصیف کرد و افزود: «فیلمساز در این مستند تلاش کرده بود تا بیشتر از منظر عام به مسالهی آلودگی هوای تهران و بهجای ریشهیابی این موضوع به تبعات آن نگاه کرده و از این طریق بیننده را به درنگ وا دارد.» وی سپس با اشاره به نخستین سند مکتوب و گزارشی دربارهی آلودگی هوا که به گفتهی او شصت و دو سال قبل در یکی از روزنامههای عصر منتشر شده گفت: «این سند نشان میدهد ما از شصت و دو سال پیش تا کنون نتوانستهایم بر مشکل آلودگی هوا غلبه کنیم. مشکلی که امروز از مرز بحران عبور کرده و از آن باید به مصیبت یاد کرد.»
این کارشناس محیط زیست سپس با اشاره به بخشی از آنچه که آلودگی هوای پایتخت و سایر شهرهای بزرگ را به وضع فعلی انداخته گفت: «مستند «دود» قرار نیست به راهکارهای مقابله با آلودگی هوا بپردازد اما نکته اینجاست که یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما در زمینهی آلودگی هوای کلانشهرها این است که برای حل مشکل آلودگی هوا فقط به سراغ حل مشکل آلودگی هوا رفتهایم؛ و متاسفانه رفع این مشکل به صورت زیربنایی را از دستور کار خود خارج کردهایم.»
درویش در بخش دیگری از صحبتهای خود دربارهی فیلم مورد بحث گفت: «ما در حال حاضر در شرایطی هستیم که باید از «دود» عبور کنیم و کمی جدیتر، شفافتر، شجاعانهتر و غیر شاعرانهتر دربارهی این موضوع خطرناک صحبت کنیم. شاید اگر من جای فیلمساز بودم، در فیلم به وقوع چشمگیر نزاعهای خیابانی اشاره میکردم که بخشی از آن ریشه در آلودگیهای صوتی و محیطی و در نتیجه، کمتحملی شهروندهاست. این در حالی است که چنین تصویرهایی در «دود» دیده نمیشود و بهجایش تصویر مردمی را میبینیم که در روزهای آلودهی شهر، چهرههای عبوس و گرفتهای دارند و چکیدهی شهر دود گرفتهای هستند که در آن زندگی میکنند.»
وی سپس به نقاشی بچههای کمتر از دوازده سال دربارهی آلودگی هوا که در بخشی از فیلم به نمایش گذاشته میشود اشاره کرد و افزود: «در آموزههای جدید اصلاً توصیه نمیشود که بچههای این سن، از طریق نقاشی درگیر مشکلات محیط زیستی شوند زیرا کسانی که از امروز با محیط زیست خود مشکل داشته باشند، در آینده نیز توجهی به این موضوع نشان نخواهد داد و به عنوان مثال تهسیگار خود را در جایی رها خواهند کرد که میتواند طعمهی پرندگان یا باعث آتشسوزی و آلوده شدن آبهای زیرزمینی شود.»
محمد درویش سپس گفت: «یکی از درخشانترین لحظههای فیلم «دود» نمایش یکی از کارمندان سازمان حفاظت از محیط زیست و معرفی او به عنوان تنها کسی است که پایش آلودگیِ بیش از هشتصدهزار واحد صنعتی در کلانشهر تهران را برعهده دارد. یکی از تصویرهای مهم و معنیدار که البته در فیلم کم بود اما نشان میداد چنین کارمندی حتی اگر سیصد روز در سال سر کار خود حاضر شود و به جای هشتصدهزار، پایش فقط هزار واحد صنعتی را زیر نظر بگیرد، دستکم هشتصدسال زمان لازم است تا او بتواند میزان آلودگی تمام واحدهای صنعتی را اندازهگیری کند!»
در ادامهی جلسه، محمد احسانی نیز در پاسخ به پرسش مجری برنامه دربارهی تجربهی خود از ساخت «دود» گفت: «این فیلم دربارهی دلایل آلودگی هوا و راهکارهای آن نیست و آنچه که برای من اهمیت داشت این بود که بدانم در روزهایی که هوای تهران خیلی آلوده است حال مردم چهطور است؟ در حقیقت بیشتر دلم میخواست بدانم تاثیر آلودگی بر روح و روان مردم این شهر چیست؛ و به همین دلیل از بین اقشار مختلف، کسانی را انتخاب کردم که بیشترین ارتباط را با مردم شهر دارند.»
وی سپس در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی دلیل نمایش حاجیفیروز در زمانی که خود فیلم از آن به اوایل آذرماه اشاره میکند گفت: «از این طریق خواستم بگویم آلودگی هوای تهران فقط مختص آذرماه نیست و روزهای دیگری را هم در بر میگیرد.»
احسانی افزود: «این تصویر را به خاطر این در فیلم اضافه کردم که بیشتر وجهی استعاری داشتند و آدمهایی را به نمایش میگذاشتند که در روزهای آلودهی تهران حتی صورتهایشان نیز سیاه میشود. درست است که چنین تصویری عین خود واقعیت نیست اما با موضوع فیلم ارتباط داشت و با وجود این که میدانستم پرش ذهنی ایجاد خواهد کرد اما عمداً از آن استفاده کردم.»
وی همچنین با اشاره به واکنش مخاطبان داخلی و خارجی نسبت به مستند «دود» گفت: «تولید این فیلم که قرار بود دشواریهای زندگی در یک شهر خاکستری را به نمایش بگذارد خیلی سخت بود اما از ساخت آن پشیمان نیستم. در حقیقت میتوان گفت شاید این فیلم شخصیترین فیلم کارنامهی من باشد و به همین دلیل نسبت به فیلمهای قبلیام تولید طولانیتر و طبعاً هزینهی بیشتری داشت.»
بخش بعدی جلسه به نقد و بررسی مستند «کارون» اختصاص داشت. محمد احسانی در این بخش گفت: «زمانی که دربارهی دریاچهی ارومیه فیلم ساختم هیچوقت فکر نمیکردم ساخت فیلمهای محیط زیستی به دغدغهام تبدیل شود. اما جادویی که در طبیعت وجود دارد مرا رها نکرد و از آن پس بیشتر به ساخت اینگونه مستندها رو آوردم.»
وی سپس ساخت این فیلم را در راستای رویکرد خود نسبت به مهمترین مسائل محیط زیستی ایران دانست و افزود: «رودخانهی کارون، هم نمادی از تاریخ تمدن و هم، بخشی از شاهرگ حیاتی کشور ماست که در هر قسمت با یک معضل محیط زیستی روبهرو است.»
احسانی همچنین تولید مستند «کارون» را حاصل کمکهای سازمان حفاظت از محیط زیست و همچنین حمایت مالی بانک پارسیان دانست و افزود: «باید اشاره کرد که اگر کمکها و همکاری سازمان حفاظت از محیط زیست نبود، امکان دسترسی به برخی مکانها وجود نداشت و شاید اصلاً این فیلم هم ساخته نمیشد.»
وی گفت: «خوشبختانه مدیرانی که در آن مقطع به ساخت این فیلم کمک کردند نسبت به رود کارون و البته زخمی که بر دل آن نشسته همدلی داشتند و معتقد بودند صدای این رود خسته باید به گوش مردم برسد. حتی یکی از مدیران این سازمان معتقد بود تصویرهای این فیلم در آینده میتواند سند ارزشمندی از وجود رودخانهای باشد که متاسفانه امروز با دشواریهای بسیاری روبهرو است.»
احسانی در بخش دیگری از این جلسه گفت: «گاهی تماشاگران میپرسند نمایش این فیلمها چه تاثیری در رفع مشکلات محیط زیستی دارد و متاسفانه من پاسخی برای چنین پرسشی ندارم.»
وی گفت: «البته حساسیتهای عمومی نسبت به ده سال پیش بیشتر شده و جای امیدواری دارد که این فیلمها دستکم از اثرگذاری اندکی برخوردارند. اما باید پذیرفت تاثیر این فیلمها بر کسانی که سیاستگذار هستند چندان موفق نبوده؛ زیرا آنها فقط گزارشهایی که به دستشان میرسد را میخوانند و خودشان هم کمتر وقت میکنند به محلهای مورد نظر سرکشی کنند و از نزدیک مشکلات محیط زیست کشور را ببینند.»
در این بخش از جلسه، محمد درویش نیز مستند «کارون» را یکی از مهمترین فیلمهای محمد احسانی توصیف کرد و افزود: «عجیب است که تا کنون هیچ مستند دیگری دربارهی این پرآبترین، طولانیترین و البته مهمترین رودخانهی ایران ساخته نشده بود. به همین دلیل در سینمای مستند همواره از «کارون» به عنوان فیلمی که باب بحثی را دربارهی این رودخانهی بزرگ ایران گشوده یاد خواهد شد.»
وی گفت: «تماشاگرانی که این فیلم را در خارج و داخل کشور ببینند تعجب خواهند کرد که چهگونه امکان دارد کارونی که در وصف زیباییهای آن ترانهها سروده شده به چنین وضعی افتاده و کنارههای آن به چنین رخدادهای متعفن و ناخوشایندی دچار شده باشد.»
این کارشناس محیط زیست در ادامهی صحبتهای خود دربارهی مستند «کارون» گفت: «فیلمساز در این فیلم بهخاطر برخی ملاحظات و مثلاً نگرانی بهخاطر برخورد احتمالی با ممیزی، از مسائل حاشیهای و مرتبط با این رودخانهی عظیم صرفنظر کرده اما با این وجود تلاش کرده تا حرف دل خود را بزند. به همین خاطر در ابتدای فیلم تصویرهای جذاب و دلفریبی از یکی از عروسیهای ایل بختیاری و لباسهای رنگی آنها میبینیم و در پایان به گورستان نخلهای بیسر میرسیم تا دریابیم چه اتفاق غمانگیز و دردناکی برای این بزرگترین و مهمترین رودخانهی کشور ما رخ داده است.»
وی در بخش پایانی صحبتهای خود نمایش شیرهای سنگی در حاشیهی رود کارون را یکی از درخشانترین صحنههای این مستند برشمرد و افزود: «در این بخش از فیلم به شکلی هوشمندانه با نماهایی روبهرو هستیم که در آنها مزار بزرگان ایل بختیاری به مسیر دامهای محلی تغییر پیدا کرده؛ و این وضعیت دردناکی است که در ایجاد آن، تغییر سبک زندگی، سد سازیها و مهاجرتها بیتاثیر نبوده است.»
وی سپس نماهای مورد نظر در فیلم «کارون» را «یک بیانیهی بسیار اثرگذار» توصیف کرد و افزود: «شاید اگر من جای سازندهی این فیلم بودم لحظهای را نشان میدادم که به دلیل آبگیریِ سد گتوند، شیرهای سنگیِ مزار بزرگان ایل بختیاری زیر آب رفته؛ و شاید چنین تصویری میتوانست ماندگاری و تاثیر فیلم را بیشتر کند. حتی بیشتر از آنچه که امروز شاهد آن هستیم.»