در ابتدای این جلسه که شادمهر راستین به عنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت، علی ژکان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم و مجری برنامه) دربارهی نگاه محتوایی و امروز خود به «مادیان» گفت: «در حال حاضر سی و پنج سال از تولید این فیلم میگذرد و نمیدانم اگر امروز قرار بود آن را بسازم چه حسی داشتم.» وی با اشاره به مضمون کودک همسری که در فیلم به آن اشاره میشود گفت: «این موضوع هنوز در بخشهایی از کشور ما دیده میشود و متاسفانه در آن مناطق به یک اتفاق کاملاً عادی تبدیل شده است. به همین خاطر شاید اگر در وضعیت فعلی میخواستم فیلم بسازم چنین سوژهای چندان برایم جذابیت نداشت.»
ژکان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی موانع موجود بر سر راه تولید «مادیان» گفت: «فیلمبرداری این فیلم در سال 63 و در منطقهای حوالی سوادکوه انجام و راشها برای چاپ و ظهور باید به تهران فرستاده میشد. وقتی مسئولان وقت بنیاد سینمایی فارابی آن راشها را بازبینی کردند با ادامهی تولید آن مخالفت کردند و یکی از دلایل مخالفت آنها حضور جذاب و تاثیرگذار سوسن تسلیمی در یکی از نقشهای اصلی این فیلم بود.»
وی گفت: «مادیان» در سالهای آغاز انقلاب ساخته شد و من با توجه به فضای فرهنگی خاصی که آن سالها فراهم شده بود، فکر میکردم این فیلم میتواند منعکسکنندهی تصویر جامعهی آن روزگار باشد. در حالی که ممیزی، سرنوشت دیگری برای این اثر رقم زد و باعث شد بخشهایی از آن تغییر کند.»
ژکان گفت: «یکی از این ممیزیها تلاش برای بازنویسی بخشهایی از فیلمنامه بود که ما را ناگزیر کرد تا اصلاحاتی در آن انجام دهیم. انتقال داستان به وضعیت روستاها در سالهای قبل از انقلاب، ایجاد پایان خوش و کاربرد فلاشبک یا بازگشت به گذشته که در مرحلهی تدوین فیلم ایجاد شد، از جمله نکتههایی بود که در این مرحله اِعمال شد.»
وی همچنین با انتقاد از نحوهی پرداخت سینمای قبل از انقلاب نسبت به مضمونهای روستایی گفت: «اغلب آن فیلمها هیچ بویی از واقعیت نبرده بود اما در زمان تولید «مادیان» به برکت انقلابی که رخ داده بود میتوانستیم تا حد امکان به واقعیتهای موجود در این زمینه بپردازیم. واقعیتهایی که البته برخی ممیزیهای ایدئولوژیک و سلیقهای به آن ضربه زده بود.»
ژکان سپس با اشاره به تاثیر برخی ممیزیها بر فیلم نهایی گفت: «متاسفانه سوسن تسلیمی بازیگر مستعد و باهوش «مادیان» سرنوشتی مشابه شخصیت گلبوتهی این فیلم داشت و سرانجام با قهر و دلخوری، سرزمین مادری خود را ترک کرد. بازیگری که البته با فیلمهای ماندگاری که در آنها حضور داشت، بیشک از جایگاه مرتفعی در تاریخ سینمای ایران برخوردار است.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. شادمهر راستین در این بخش با اشاره به فاصلهای که به گفتهی او همواره بین فیلمهای مورد علاقهی مردم و سینمای خاص وجود داشته گفت: «زمانی که «مادیان» در سینماها به نمایش درآمد، شوق عجیبی در ما– تماشاگران علاقهمند و متعصب آنسالها– به وجود آورد و نشان داد که ظاهراً بین این دو نوع سینما یک پل ایجاد شده است.»
وی گفت: «تماشای «مادیان» بعد از این همه سال که از تولید آن میگذرد نشان میدهد این فیلم به درستی و با انرژیهایی انسانی ساخته شده است. انرژیهایی که از تحمل سختیها برای ساخت آن به وجود آمده بود.»
راستین گفت: «فیلم «مادیان» نشان میدهد در آن دوران، شرایط نمیتوانسته مانعی بر سر راه خواستههای فیلمسازی با ویژگیهای علی ژکان باشد. خواستهها و البته ارادهای که خوشبختانه از سینمای سالهای آغاز انقلاب برای ما به یادگار مانده است.»
این منتقد سینما سپس با اشاره به یک مشکل فنی که هنگام نمایش این فیلم رخ داد گفت: «یادم هست «مادیان» جزو آثاری بود که نمایش آن در سینماهای معیوب و قدیمیِ آن سالها با قطع چندبارهی برق همراه بود؛ و همین نکتهی بهظاهر حاشیهای، نوستالژیِ تماشای این فیلم در آن سالها را دوباره و به خوبی تکرار کرد.»
راستین همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «شخصیتهای روستایی که در فیلم «مادیان» روی پرده دیده شدند، در سالهای قبل از انقلاب امکان دیده شدن نداشتند و بیشتر حضوری حاشیهای داشتند تا این که در متن باشند. در حالی که در همین فیلم، دشواریِ دیده شدن شخصیت رضوانه (سوسن تسلیمی) در میان روستاییها خود یک اتفاق مهم به حساب میآید.»
وی با اشاره به پایان خوش «مادیان» که به گفتهی او باعث شده بود در زمان نمایش عمومی، اغلب خانوادهها تماشای این فیلم را به همدیگر پیشنهاد کنند گفت: «نمایش قدرتمند فضای روستا در «مادیان» حتی بر سریالهای تلویزیونیِ آن دوران نیز تاثیرگذار بود و در مورد بعضی فیلمسازان باعث شد آنها داستان خود را به روستاهای شمال ایران منتقل کنند.»
راستین افزود: «در این فیلم برخلاف نگاه برخی فیلمسازان، روستا نمادی از هیچ جای خاصی نیست؛ و فقط در برگیرندهی فضایی بومی است که در آن، آدمها مناسبات و مشکلات خود را دارند. این در حالی است که متاسفانه در سالهای اخیر، مردم عادی و زندگیهایشان نه در تلویزیون جایی دارند؛ و نه در سینما. در حقیقت، اغلب شخصیتهایی که داستان زندگیشان در تلویزیون و سینما به نمایش درمیآید آدمهایی هستند که فقط فارسی حرف میزنند و به غیر از این مورد تقریباً هیچ ربط دیگری به روزگار فعلی ما ندارند!»
در ادامهی جلسه، علی ژکان ضمن تایید این نکته گفت: «در این فیلم بازیگرها به گونهای قاطی روستاییها شده بودند که در مواردی، امکان شناختن آنها در کنار روستاییها وجود نداشت. به عنوان مثال در طول دوران فیلمبرداری هیچکس فکر نمیکرد حسین محجوب بازیگر سینماست. او در تمام مدت تولید فیلم، لباس روستاییهای آن منطقه را بر تن داشت و چنان با آنها نشست و برخواست داشت که هیچکس او را در قالب یک بازیگر نمیدید.»
وی گفت: «زمانی که «مادیان» ساخته شد، متاسفانه صدابرداریِ همزمان هنوز فراگیر نشده و امکانات کافی برای انجام این کار وجود نداشت. به همین دلیل به دوبلهی صدای بازیگران توسط خود آنها رضایت دادیم که البته در ترکیب با صدای دوبلورهای حرفهای نتیجهی خوب و قابل قبولی داشت.»
ژکان در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «این فیلم با بودجهای در حدود دو میلیون تومان ساخته شد و در فضای تولید آن چنان صمیمتی حکفرما بود که خیلی از دوستان حتی دستمزدی برای انجام کار نگرفتند.»
در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی، شادمهر راستین فیلم «مادیان» را «خوانش تازهای از مفاهیم روزمره اما بنیادین زندگی مردم ایران» توصیف کرد و افزود: «بعضی فیلمها خودِ زندگی هستند؛ و بعضی دیگر تقلیدِ آن. «مادیان» از جمله فیلمهای خوب آن دوران بود که خودِ زندگی بود، نه تقلیدِ آن.»
وی گفت: «این فیلم در کنار برخی آثار شاخص سینمای دههی شصت، ارتباط خوبی با مردم و تماشاگران آن دوران برقرار کرد و همین که تاثیر خوب آن همچنان و پس از گذشت سی و پنج سال همچنان باقی است، خوشبختانه نشان میدهد تداومِ آن در کنار سایر فیلمهای شاخص و در یاد ماندنی، در طول سالهای گذشته ادامه داشته است.»
علی ژکان نیز در این بخش با انتقاد از «فضای خاص حاکم بر تولیدات سینمای ایران» که به گفتهی او «متاسفانه به عرضه و نمایش فیلمهای ناسالم منجر شده» گفت: «سینمای ایران در سالهای آغاز انقلاب، ساختار تازهای پی گرفت و طبعاً حیات دوبارهای پیدا کرد. اما متاسفانه این ساختار در سالهای اخیر در حال فروپاشی است و حتی شاید بتوان گفت نفسهای آخر خود را میکشد.»
وی گفت: «مناسبات سینمای ایران به سمت و سویی پیش رفته که اگر فیلمی هنرپیشهی مطرح و مورد علاقهی عامهی تماشاگران را نداشته باشد، امکان و فرصت اکران هم پیدا نمیکند؛ و میتوان گفت این، کمترین تاثیر ابتذال بر سطح سلیقهی سینماروها و تولید فیلمهای خوب و قابل اعتنا بوده است.»
علی ژکان در بخش پایانی صحبتهای خود با تشکر از تلاشهای لادن طاهری، مدیر فیلمخانهی ملی ایران در ترمیم و نمایش مجدد برخی تولیدات سینمایی در دهههای گذشته گفت: «مدیریت فعلی فیلمخانهی ملی ایران به دور از هیاهو و در سکوت، اقدام به ترمیم و بازسازی پرهزینهی برخی فیلمهای سینمای ایران کرده که سالهاست هیچ رد و نشانی از آنها در بازار نمایش وجود ندارد. فیلمهایی که در برخی موارد کیفیتهای بسیار درخشان و قابل توجهی پیدا کردهاند و جزییاتی را به نمایش گذاشتهاند که تا پیش از این، قابل دیدن نبود.»