در ابتدای این برنامه که در غیاب مصطفی شیری، مهدی اسدی اجرای آن را برعهده داشت، هوشنگ میرزایی با اشاره به گذشت یک دهه از ساخت این آثار گفت: «فیلمهای «با خدا میرقصم» و «دلتنگیهای یک شهر» پیش از این، نمایشهای متعددی داشت و شاید خانه سینما تنها جایی بود که این فیلمها تا کنون در آن نمایش نداشت.» وی افزود: «فیلم «دلتنگیهای یک شهر» به صورت تکنفره ساخته شد؛ و این با حجم شلوغی محیطی که این فیلم در آنجا ساخته شد خیلی دشوار و سخت بود.»
میرزایی همچنین گفت: «برای این فیلم صدهزار تومان هزینه شد که از این نظر شاید بتوان گفت کمهزینهترین فیلمی است که در سینمای مستند ایران ساخته شده است.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «البته من خودم این فیلمهای مستقل، کمبودجه و تکنفره را بیشتر دوست دارم چون با این روش بهتر میتوان به سوژه نزدیک شد.»
میرزایی سپس با اشاره به این که «به تعبیری میتوان گفت با ملاحظه» به معضلات اجتماعی نگاه کرده گفت: «متاسفانه در طول ده سالی که از ساخت این فیلم میگذرد، نه تنها وضعیت اقتصادی شهری که این فیلم در آن فیلمبرداری شده تغییر نکرده بلکه حتی خیلی بدتر هم شده است. خصوصاً در وضعیت اقتصادی بغرنجی که تمام کشور با آن روبهرو است.»
وی افزود: «فیلم «دلتنگیهای یک شهر» دربارهی جوانان شهر محرومی است که به دلیل کمبود امکانات مجبورند در یک طویلهی بازسازیشده ورزش کنند و مردمی که متاسفانه بعضی از آنها هنوز در چند دهه قبل زندگی میکنند و هیچ تصوری از گذر زمان ندارند.»
میرزایی همچنین گفت: «در زمان ساخت «دلتنگیهای یک شهر» دردناکترین لحظهها برای من زمانی بود که با مرگ گوسفندها به دلیل کمآبی مواجه شدم. گوسفندهایی که شاید تنها سرمایهی روستاییان به حساب میآمد.»
میرزایی سپس با اشاره به رویکرد و ساختار متفاوت فیلمهای به نمایش درآمده گفت: «در ساخت «دلتنگیهای یک شهر» من فقط نظارهگر بودم و قضاوتی نداشتم. در حالی که «با خدا میرقصم» یک مستند پرتره و موضوع آن، یک خیاط نابینای اهل کردستان بود.»
وی همچنین با اشاره به این که هیچکدام از تصویرهای این دو فیلم ساختگی نیست گفت: «متاسفانه مستندسازی در شرایط امروز کشور با دشواریهای بسیاری روبهرو است که یکی از آنها تربیت نشدن مخاطبان و خصوصاً مسئولان برای تماشای اینگونه فیلمهاست.»
میرزایی گفت: «متاسفانه در سالهای اخیر، تلویزیون با ساخت و نمایش مستندهای شعاری و سفارشی، نقش عمدهای در پایین آوردن سطح سلیقهی مخاطبان داشته؛ و به همین دلیل نمیتوان گناه عدم تمایل به تماشای فیلمهای مستند را تنها به گردن مردم انداخت.»
وی سپس در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن دربارهی نحوهی آشنایی با سوژهی فیلمهای خود گفت: «بخش عمدهای از این آشناییها حاصل فعالیتهایی است که در سالهای دور در تلویزیون داشتم. با اغلب این افراد زمانی که برای ساخت فیلمهای گزارشی و خبری به شهرستانهای مختلف سفر کردم آشنا شدم. دوستیهایی که به ساخت فیلم منجر شد.»
میرزایی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «زمانی که برای شرکت در یکی از جشنوارهها به فرانسه سفر کرده بودم متوجه شدم برای حضور مردم و تماشای فیلم بلیت فروخته میشود؛ و این در حالی است که در کشور ما حتی وقتی نمایش فیلمها به صورت رایگان انجام میشود، خیلیها تمایلی به دیدن فیلمهای مستند ندارند!»
وی گفت: «خوشبختانه نمایشهای محدود و پراکندهای که «دلتنگیهای یک شهر» داشت باعث تغییراتی شد و رفع مشکل آب آشامیدنی این شهر، تنها یکی از آنها بود.»
میرزایی در بخش دیگری از این نشست پرسش و پاسخ، با اشاره به غیبت تهیهکنندههای مستقل در ساخت، تولید و نمایش فیلمهای مستند گفت: «متاسفانه اغلب مستندسازها برای جذب سرمایه و تولید فیلم خود با دشواریهای فراوانی روبهرو هستند و به همین دلیل به غیر از همکاری با تلویزیون و مرکز گسترش [سینمای مستند و تجربی] به عنوان معتبرترین مراکز تولید فیلم مستند، راه دیگری ندارند.»