در ابتدای این برنامه که به همت انجمن کارگردانان سینمای مستند برگزار شد، مسعود زارعیان در پاسخ به پرسش مصطفی شیری (مجری برنامه) دربارهی نحوهی آشنایی خود با شخصیت اصلی این فیلم گفت: «چند سال پیش خیلی اتفاقی با این شخصیت آشنا شدم. آنوقتها به صورت موقت در یکی از سازمانها دولتی کار میکردم و همسر علیممد هم جزو افرادی بود که در آن اداره کار میکرد.» وی گفت: «یکروز همسر علیممد برای انجام کاری از من کمک خواست و زمانی که سر صحبتمان باز شد، دغدغهای را مطرح کرد که احساس کردم دستکم قابلیت ساخت یک فیلم کوتاه را دارد. او گفت همسرش که از مدتها قبل تن به کار نمیدهد، تصمیم گرفته بهعنوان مدافع حرم به سوریه اعزام شود؛ و من که شاخکهای انتخاب سوژهام حساس شده بود پرسیدم: «این سفر چه زمانی قرار است انجام شود؟» گفت: «پسفردا.» بلافاصله گفتم: «اگر ایراد ندارد، همین امشب خدمت خواهم رسید.» و اضافه کردم که: «خیلی دوست دارم همسر شما را از نزدیک ببینم.» با خودم گفتم احتمالاً او باید آدم جالبی باشد که در اوج گرفتاریهای مالیِ خانواده، تصمیم گرفته خطر احتمالیِ سفر به سوریه را به جان بخرد؛ و زمانی که به منزل آنها رفتم، از این زاویه، حدسم به یقین تبدیل شد.»
زارعیان افزود: «وقتی با علیممد آشنا شدم، او را شخصیت پیچیدهای یافتم و حدس زدم که اگر دیر بجنبم، ممکن است فرصت ثبت لحظههای مربوط به اعزام او را از دست بدهم. به همین دلیل خیلی سریع دست به کار شدم و گروهی را آماده کردم که با همکاری آنها بتوانم لحظههای اعزام علیممد به سوریه را ثبت کنم. غافل از این که ماجرای اعزام پسفردای او حدود هفتماه به درازا خواهد کشید!»
وی همچنین گفت: «دوران فیلمبرداری این فیلم آنقدر طول کشید که تصمیم علیممد برای اعزام به سوریه و همچنین احراز هویت او به عنوان یک جانباز شیمیایی، اولویتاش را برای من از دست داد و اینبار شخصیت خود او به محور این فیلم تبدیل شد. در چنین شرایطی تصمیم گرفتم فیلمنامهای را سر و شکل بدهم و داستان او را تعریف کنم.»
زارعیان سپس در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی مجری برنامه دربارهی رعایت مسائل اخلاقی و تعامل با شخصیت محوری فیلم خود به دشواریهای ساخت فیلم دربارهی شخصیتهای حقیقی اشاره کرد و افزود: «در ساخت چنین فیلمهایی، شخصیت محوری فیلم هر لحظه ممکن است از نگاه سینمایی فیلمساز فاصله بگیرد یا از همکاری منصرف شود. در حقیقت به همین خاطر تولید فیلم مستند، از زمان پیشتولید و فیلمبرداری تا هنگام نمایش و توزیع سراسری با دشواریهای متعددی روبهرو است.»
وی همچنین با اشاره به «شائبهی ساخت و ایجاد برخی لحظهها» که به گفتهی او «ریشه در تاکید بر عنصر فیلمنامه» دارد گفت: «در هنگام ساخت این فیلم شاهد اتفاقهای مختلفی بودم که حالا باید بخشهایی از آن را انتخاب میکردم. به همین دلیل به فیلمنامهای نیاز داشتم که نقشه و راهنمای من در ساخت فیلم باشد.»
زارعیان گفت: «در هنگام ساخت فیلم سعی کردم تا حد امکان و متناسب با بضاعت خودم زیباشناسی و مسائل سینمایی را رعایت کنم. امیدوارم این نکتهها در این فیلم به بار نشسته باشد.»
وی گفت: «تمام سعی خودم را کردم تا فیلمی که ساخته میشود، از منافع دو سویه برخوردار شده و خواستههای هر دو طرف (سوژهی فیلم و فیلمساز) به نتیجه برسد. به همین دلیل به علیممد گفتم: «من این فیلم را میسازم و تو راحت باش؛ اما اجازه بده من هم راحت باشم و کار خودم را انجام دهم.» و این مهمترین اتفاقی بود که در هنگام ساخت «علیممد» اتفاق افتاد.»
زارعیان در توضیح این نکته گفت: «در زمان فیلمبرداری، بعضی وقتها کاملاً حق را به او میدادم اما بعضی وقتهای دیگر، از کارهایی که انجام میداد متحیر میشدم و نظرم تغییر میکرد.»
وی همچنین دربارهی موقعیت حساس فیلم خود گفت: «تمام تلاشم این بود که دوربین این فیلم نه بالاتر از او باشد و نه پایینتر؛ و سعی کردم بدون قضاوت کردن او کاری کنم تا داستان زندگیاش تاریخ مصرف نداشته باشد. فیلمی دربارهی یک آدم خیلی معمولی که زندگی او در میان دو جنگ (جنگ تحمیلی و نبرد با داعش) تعریف شده است.»
زارعیان سپس در بخش دیگری از این جلسه، شخصیت محوری «علیممد» را «یک انسان پیچیده با تمام خصایص انسانی» توصیف کرد و افزود: «متاسفانه ظرف سینما محدود است و من نمیتوانستم بیشتر از این، وجوه مختلف شخصیت او را به نمایش بگذارم.»
وی گفت: «در فیلم صحنههایی وجود داشت که علیممد و همسرش هیچ مشکلی با نمایش آنها نداشتند اما احساس میکردم استفاده از آنها در نسخهی نهایی فیلم ممکن است به بیاخلاقی تعبیر شود. در حالی که هر دو آنها رضایت کتبی خود را اعلام کرده بودند و من در زندگی آنها میتوانستم حتی بیشتر از اینها جلو بروم.»
زارعیان در بخش دیگری از جلسه، در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن دربارهی دیدگاه شخصی خود دربارهی این فیلم و شخصیت اصلی آن گفت: «من حتماً دیدگاه داشتهام اما قرار نیست آن را به تماشاگر حقنه کنم. اصلاً یکی از جذابیتهای فیلم، کشف کردن اینگونه نکتههاست و اگر فیلمساز، خود به آنها اشاره کند بخش عمدهای از شیرینی آن از بین میرود.»
وی افزود: «سینما قرار است ما را با پرسشهای ذهنیمان مواجه کند و اگر قرار بود یک نقطهی پایان و قطعی بر این داستان بگذارم، بخش عمدهای از این پرسشها به وجود نمیآمد.»
زارعیان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی شخصیت واقعی علیممد گفت: «شخصیت واقعی او همین است که در این فیلم به نمایش درآمده. او مدام در حال نقش بازی کردن است و همواره میخواهد خودش را محق جلوه دهد. به عبارتی دیگر میتوان گفت علیممد ظاهراً یک آدم غیر قابل پیشبینی به نظر میرسد اما در دنیای کلانی که او در آن زندگی میکند، بهراحتی قابل پیشبینی است و میتوان رفتارهای احتمالی او را حدس زد.»
وی گفت: «در حقیقت، او به تنهایی همهی ما را کارگردانی میکرد اما من سعی میکردم یک قدم از سوژهی فیلم جلوتر باشم و اجازه ندهم حرکتهای او فیلم را از مسیر اصلی خود خارج کند.»
زارعیان همچنین گفت: «اگر رفتارهای علیممد واقعی نبود، منِ فیلمساز را متحیر نمیکرد. این در حالی است که در طول ساخت فیلم بارها و بارها از عملکرد و رفتار او غافلگیر و متحیر شدم. عملکرد و رفتاری که به دلیل محدودیت سینما، تنها بخش کوچکی از آن در فیلم «علیممد» مورد استفاده قرار گرفته است.»
زارعیان سپس فیلم خود را به «نقش یک پرستار، پیش از انجام عمل جراحی» توصیف کرد و افزود: «در اینجا تنها وظیفهام این بود که روی زخم را باز کنم و اجازه دهم پزشکان معالج که در اینجا منظور از آنها مدیران کشور هستند، خودشان مرحلهی درمان را انجام دهند.»
وی در بخش دیگری از جلسه گفت: «اگر قرار باشد فیلم داستانی بسازی، داستان از پیش مشخص است و تهیهکننده با بازیگران قرارداد بسته و آنها موظفاند سر صحنهی فیلمبرداری حاضر شده و در ساخت فیلم مشارکت کنند. اما وقتی فیلم مستند میسازی، مجبوری خودت را با شخصیت یا شخصیتهای فیلمات هماهنگ کنی و همراه و همسفر او باشی. بخشهای پیشبینینشدهای که جزو سختیها و همچنین لذتهای اینگونه فیلمسازی است.»
زارعیان در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی گفت: «فیلمهایی از نوع «علیممد» خیلی سخت به سراغ فیلمساز میآیند و خیلی سخت است که آدم بخواهد دوباره چنین سوژههایی را تکرار کند.»
وی سپس این فیلم را «یک تجربهی خوب» توصیف کرد و افزود: «این فیلم با واکنشهای خوبی که بعد از نخستین نمایشهای خود داشت خیلی چیزها به من آموخت. در حقیقت میتوان گفت فیلم «علیممد» مقطع مهمی در کارنامهی فیلمسازی من به حساب میآید.»
زارعیان گفت: «ساخت «علیممد» یک تجربهی بسیار ارزشمند بود که البته چندان به آن پرداخته نشد ولی همین اتفاقها برای فیلمی با این مشخصهها کافی است و این امیدواری را زنده نگهمیدارد که شاید در آینده، مورد توجه بیشتری قرار گیرد.»