در ابتدای این برنامه که با حضور امیر پوریا و حسن حسینی برگزار شد، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما با اشاره به این که فیلم مورد نظر در چند ماه گذشته یافت شده گفت: «پیدا شدن این فیلم را میتوان حاصل تلاش دستاندرکاران مجله فیلم برای تهیهی مجموعه مطالبی دانست که قرار است هفتهی آینده به بهانهی روز ملی سینمای ایران منتشر شود.» وی افزود: «این مجله به مناسبت پنجاه سالگی تولید فیلمهای «گاو» (داریوش مهرجویی) و «قیصر» (مسعود کیمیایی) منتشر خواهد شد و ظاهراً قرار بوده در بخشی از آن به مراحل بازسازی و ترمیم فیلم «گاو» پرداخته شود. به همین دلیل از سرکار خانم طاهری، مدیر فیلمخانه ملی ایران تقاضا میشود تا دربارهی این موضوع یادداشتی بنویسد. اما مشورت ایشان با آقای عباس بهارلو (از تاریخنویسان سینمای ایران) مسیر این نوشته را با یک تغییر جدی مواجه میکند.»
صفاریان گفت: «به پیشنهاد عباس بهارلو قرار میشود جعبهی مواد اضافی فیلم «گاو» مورد بازبینی مجدد قرار گیرد تا در صورت امکان، نکته یا سوژهی تازهای برای نگارش مطلب دربارهی این فیلم پیدا شود. در جریان این بررسیها یکی از کارمندان فیلمخانه به فیلمهای پراکندهای دست پیدا میکند که شامل تصویرهایی آزمایشی از برخی بازیگران پر سابقه و قدیمی در حیاط وزارتخانه است.»
وی همچنین گفت: «نکتهی جالب این که فیلمهای به دست آمده از کارتن اضافات فیلم «گاو» مدت زمانی بالغ بر هشت ساعت را در بر میگیرد. در حالی که به گفتهی کارشناسان، اضافات سایر تولیدات سینمای ایران به زحمت به تعداد انگشتان یک دست میرسد!»
صفاریان افزود: «آنچه که در کانون فیلم خانه سینما به نمایش درآمد مجموعهای از لحظههای تست بازیگران و چهرهپردازی آنهاست که با نظم و ترتیب در کنار هم چیده شده تا قابل تماشا باشد.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای حسن حسینی، یکی از منتقدان مهمان برنامه اختصاص داشت. حسینی ضمن تاکید بر این که خوانش و بررسی برخی فیلمها فقط از یک زاویه امکانپذیر نیست، به زمینههای ناکارآمدیِ نقد فیلم و تاریخنگاری سینمای ایران در طول تاریخ اشاره کرد و گفت: «به عنوان مثال بازخوانی نقدها و مجموعه مطالبی که در طول سالها و دهههای گذشته دربارهی فیلم «گاو» نوشته شده، آنهم با نگاه امروزی میتواند کمی گمراهکننده باشد.»
وی سپس ضمن اشارهی مورخان سینمایی به نقش فیلمهای «گاو» و «قیصر» در به وجود آوردن موج نو سینمای ایران گفت: «با توجه به تفاوتهای معناداری که این دو فیلم دارند، در کنار هم قرار دادن آنها میتواند زمینهساز گمراهی در این زمینه باشد. به عنوان مثال «قیصر» محصول بخش خصوصی است و «گاو» در وزارت فرهنگ و هنر سابق تولید شده و همین نکته تفاوتهای اساسی این دو اثر را بازتاب میدهد.»
حسینی در ادامهی جلسه به خاستگاههای متفاوت سازندگان این دو اثر اشاره کرد و افزود: «در حقیقت باید گفت موج نو سینمای ایران، ساختهی ذهنی برخی منتقدان و در راس آنها پرویز دوایی است که در خلق این مفهوم نقش بهسزایی داشته است.»
وی سپس با اشاره به «رئالیسم» به عنوان عامل پیوند این موضوع با مسالهی موج نو گفت: «اگر اغلب متنهایی که دربارهی فیلم «گاو» نوشته شده را بخوانید درخواهید یافت که از نگاه نویسندگان آن متنها تصویر روستا و روستاییانی که در فیلم «گاو» از آنها یاد شده کاملاً رئالیستی است. نکتهای که البته به درک اشتباه از مفهوم رئالیسم در نقد فیلمهای ایرانی برمیگردد.»
حسینی گفت: «بحث رئالیسم بیش از آن که ناظر بر محتوا باشد، ناظر بر فرم است. در حالی که موضوع رئالیسم در سینمای ایران به نمایش فقر و معضلات اجتماعی محدود شده است. نکتهای که به طور حتم از تلقی اشتباه نسبت به ادبیات رئالیستی ناشی شده است.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به برخی فیلمهای روستایی که کموبیش همزمان با فیلم «گاو» تولید شدهاند گفت: «لزوماً نمیتوان گفت کدامیک از این فیلمها به واقعیت نزدیکتر یا از آن دور هستند چنان که هرکدام از آنها دنیای ایدئولوژیک خود را به نمایش میگذارند.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای دیگر منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. امیر پوریا در این بخش با اشاره به ضعف عمومی سینمای ایران نسبت به فیلمهایی که از پشت صحنهی فیلمهای سینمایی ساخته شده و میشود گفت: «در مورد پشت صحنهی تازه به دست آمدهی «گاو» باید اشاره کرد که زمینهی دولتی بودن فیلم مورد بحث، خدشهای نسبت به این تصویرها وارد نکرده است.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای گفت: «بعضیها به اشتباه فکر میکنند شخصیت و نحوهی زیست روستاییانی که در برخی فیلمهای ایرانی به نمایش درمیآمده جعلی است و فقط فیلم «گاو» موفق شده تصویر درستی از این افراد ارائه دهد. این در حالی است که حتی گویش شخصیتهای این فیلم نیز جعلی است و متعلق به جغرافیای خاصی نیست.»
پوریا همچنین ضمن اشاره به سیر و نوسانات حس تماشاگران در طول فیلم گفت: «یکی از چیزهایی که برای ما به عنوان مخاطبانِ عادت کرده به نوع خاصی از سینما غریبه است، تماشای فیلم صامت به همان شکلی است که ساخته شده. نوعی از تماشای فیلم که بیشک در وضعیت امروز بسیار سخت و دشوار جلوه میکند.»
وی افزود: «ایجاد ترتیب و توالی برای چنین فیلمی میتواند حاصل ذوق و سلیقهی کسانی باشد که نماهای این فیلم تقریباً چهل دقیقهای را در کنار هم چیدهاند.»
این منتقد سپس ضمن اشاره به ویژگیهای چند بُعدی داستان فیلم «گاو» (نوشتهی غلامحسین ساعدی) که به گفتهی او در دهههای گذشته توسط اغلب نویسندگان نقد فیلم در ایران نادیده گرفته شد گفت: «متاسفانه اغلب این نوشتهها از مقولهی «استحاله در دیگری» یا «استحاله در محبوب» که در فیلم «گاو» دیده میشود و به ماندگاریِ محبوب شخصیت اصلی چنین داستانی اشاره دارد غافل هستند؛ و جالب این که همین نکته در فیلم تازه یافت شدهای که اخیراً از پشت صحنهی این فیلم به دست آمده نیز دیده میشود. خصوصاً در نمایش رفتار مشابه بازیگران با روستاییان حاضر در محل فیلمبرداری.»
وی افزود: «آنچه که در بخشی از این فیلم به ثبت رسیده، نمایش تمرینها و عملکرد خرق عادت بازیگرانی همچون زندهیاد عزتالله انتظامی و گاوی است که به عنوان همبازی او در این فیلم حضور دارد. تمرینهایی که میتوان گفت تمام هوشمندی به کار رفته در فیلم «گاو» را در خود پنهان کرده است.»
پوریا گفت: «این فیلم نشان میدهد مرحوم انتظامی از مدتها قبل از شروع فیلمبرداری با «گاو» معروف مشحسن دمخور بوده و از نزدیک با او ارتباط برقرار میکرده است. نوعی از تمرین که مشابه رهنمودهای استانیسلاوسکی در زمینهی نزدیک شدن بازیگر به ویژگیهای نقش مطلوب اوست.»
بخش پایانی این جلسه به صحبتهای حسن حسینی اختصاص داشت. این منتقد با اشاره به رگههایی از پیوند رئالیسم و سوررئالیسم در نوشتههای غلامحسین ساعدی، از جمله متن «گاو» گفت: «باید اشاره کرد تعداد قابل توجهی از عناصر ایدئولوژیک، از جمله دیدگاه افراد چپ و نگاه موجود در تئاتر رسمی کشور در شکل و اجرای فیلم «گاو» رسوب کرده و با گذشت سالها هنوز در این فیلم دیده میشود.»
وی سپس با اشاره به فیلم «گاو» به عنوان یکی از پیشگامان سینمای جشنوارهای گفت: «جالب این که گزافهگوییهای کموبیش رایج دربارهی این نوع سینما، در آن دوره نیز وجود داشته و به عنوان مثال منتقد نشریهی «ایلتمپو» فیلم «گاو» را به فیلمی از ساتیاجیت رای و همچنین «دودسکادن» ساختهی آکیرا کوروساوا ترجیح داده بود! نوعی نگاه گمراهکننده که متاسفانه تبعات آن در سینمای سالهای بعد نیز دیده میشود.»