English
به خانه سینما خوش آمدید. / ثبت نام کنید / ورود
 

اخبار

در جشن تولد کیارستمی چه گذشت؟

در جشن تولد کیارستمی چه گذشت؟
با صحبت‌ها و خاطره‌گویی سینماگرانی چون محسن امیریوسفی،بهمن فرمان‌آرا، منوچهر شاهسواری،جعفر پناهی و... جشن سالروز تولد عباس کیاستمی گرامی‌ داشته شد و با هماهنگی خانواده‌اش یکی از جوایزش به موزه سینما اهدا شد. کانون کارگردانان خانه سینما با حضور اعضای خود و جمعی از علاقه‌مندان، زادروز عباس کیارستمی را عصر شنبه یکم تیرماه در حیاط ساختمان شماره دو خانه سینما جشن گرفتند.

به گزارش ایسنا، در این مراسم هنرمندانی چون بهمن فرمان‌آرا، محسن امیریوسفی، ابوالحسن داودی، مصطفی کیایی، رضا درمیشیان، لاله اسکندری، سیف‌الله صمدیان، پرویز شهبازی، علیرضا رئیسیان، وحید موساییان، مصطفی کیایی، علیرضا داودنژاد،رضا درمیشیان، محمدرضا عرب، علیرضا امینی، علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما، محمد علی سجادی، فرشته طائرپور، فرهاد توحیدی، ابراهیم فروزش، امیر اسفندیاری، مهرداد فرید، مرتضی رزاق کریمی، احمد امینی و.... حضور داشتند.

                                                      محسن امیر یوسفی: آقای کیارستمی!تولدتان مبارک

در ابتدای این آئین که امیر پوریا اجرای آن را بر عهده داشت، محسن امیر یوسفی رییس کانون کارگردانان سینما یادداشتی را که برای زادروز عباس کیارستمی نوشته بود، قرائت کرد: «به نام خدایی که کیارستمی را آفرید

«سلام عرض می‌کنم خدمت خانم‌ها آقایان، کارگردان‌های محترم سینما، رؤسا و اعضای محترم صنوف خانه سینما، هنرمندان، فرهیختگان و اهالی همراه و همدل مطبوعات.

به قول آقای کیارستمی در فیلم «طعم گیلاس»، بعضی کارها گفتنش از انجام دادنش مشکل تره. یکی از این کارها بزرگداشت آقای کیارستمی و گفتن در مورد ایشان است که کاری است بسیار سخت. گفتن در مورد کارگردانی که سینمای ایران در جهان با نام او گره خورده است.

فیلم کوتاهی که ملاحظه کردید (تیزر) امروز در سینماهای کشور قبل از نمایش فیلم‌های سینمایی به نمایش در آمد اتفاقی منحصربفرد که یاد و خاطره آقای کیارستمی را در سالن‌های سینما گرامی داشت. از این بابت لازم است از زحمات انجمن سینماداران و شورای صنفی نمایش در همراهی با کانون کارگردانان تشکر کنم.

به دلایلی تصمیم گرفتیم جشن زادروز آقای کیارستمی را در همین فضای باز خانه سینمای شماره ۲ برگزار کنیم و از این بابت شرایط برگزاری این مراسم شباهت زیادی به فیلم‌های ساده و بی تکلف آقای کیارستمی دارد.

میراث آقای کیارستمی مجموعه‌ای از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران هستند که الگویی برای سینمای داستانی، کوتاه و مستند هستند.

سینمای کیارستمی را بیشتر با عنوان سینمای شاعرانه می‌شناسیم فیلم‌هایی چون خانه دوست کجاست؟ زیر درختان زیتون، زندگی و دیگر هیچ، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد که امضای شخصی استاد را بر خود دارند ولی سینمای اجتماعی آقای کیارستمی هنوز تاریخ مجهول سینمای ایران است فیلم‌های درخشانی چون گزارش، مشق شب، کلوزآپ، ده و حتی وجه اجتماعی و روانشناختی طعم گیلاس. هر چه می‌گذرد سینمای اجتماعی کیارستمی بیشتر از پیش نشان می‌دهد که چه گنجینه درخشانی برای سینمای امروز ایران است.

چشم‌های آقای کیارستمی همیشه در پشت عینک تیره‌اش پنهان بود چشمهایی که از پشت آن عینک دودی شاهد ظلم‌ها و بی اخلاقی‌های زیادی هم بود که شرح همه آنها قسمتی از تاریخ مجهول سینمای ایران است. از آزارها و طعنه‌هایی که در دهه پنجاه و شصت بخاطر نگاه خاص خودش متحمل شد تا حواشی دریافت نخل طلای طعم گیلاس که به جای مراسم استقبال رسمی در فرودگاه ایشان را مجبور به خروج ناشناس از فرودگاه کردند. همه اینها به کنار عدم اکران فیلم‌های اخیر استاد در زمان حیاتشان جای تأسف فراوان دارد. ولی مهم این بود که چشم‌های آقای کیارستمی از پشت عینک دودی اش جهان را روشن‌تر و زیباتر از ما می‌دید. جهانی پر از مهر، دوستی، عشق و همدلی.

آقای کیارستمی در کنار سینما یک عکاس، نقاش، گرافیست، نویسنده و کارگردان اپرا بود و همچنین تجربه درخشانی در ساخت فیلم و مدیریت بخش سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشت. کیارستمی در کمتر از یک دهه به نمادی برای این کانون تبدیل شد.

کیارستمی دیگر در میان ما نیست ولی امروز در هفتاد و نهمین سالگرد تولدش او برای ما همچنان زنده است، چون فیلم‌هایش هنوز الگوئی برای فیلمسازان آینده سینمای ایران و جهان هست.

آقای کیارستمی تولدتان مبارک»
سپس خاطره‌ای از زنده‌یاد کیارستمی تعریف کرد و بیان کرد: یاد او گرامی که هر جمله‌اش کلاس درسی برای همه ما بود.

                                                        از خاطره‌گویی فرمان آرا تا هدیه‌ی کیارستمی 

سپس بهمن فرمان‌آرا در سخنانی کوتاه خاطراتی از کیارستمی تعریف کرد.
این کارگردان سینما در بخشی از خاطره گویی‌اش یادآور شد: «روزی گفتند کیارستمی وقتی برای ملاقات خواسته تا درباره پروژه‌ای صحبت کند، من او را به واسطه فیلم‌هایی که برای کانون ساخته بود، می‌شناختم.
در آن جلسه خط داستانی فیلم «گزارش» را برای من تعریف کرد و من به او گفتم که این را بنویس تا بسازیم که موجب حیرتش شد و حاصل این شد که فیلم‌نامه را نوشت.

کارگردان «بوی کافور عطر یاس» در ادامه یادآور شد: در زمان پهلوی در جشنواره بخشی به عنوان پنجاه سال سینما بود که فیلم‌های کیارستمی را نمایش می‌دادند اما در عین حال در آن دوران مجوز ساخت فیلم سینمایی او را ندادند و من برای وزیر وقت نامه‌ای نوشتم مبنی بر اینکه «در بخش پنجاه سال سینما با فیلم‌های ایشان پز می‌دهید اما ایشان را لایق فیلمسازی نمی‌دانید.» بلوای برپا شد.

فرمان آرا ادامه داد: به هر حال فیلم «گزارش» ساخته شد و سرنوشتش امروز معلوم است اما چیزی که اتفاق افتاد یک دوستی چهل و شش ساله بین من و عباس کیارستمی شکل گرفت. ما هر روز ساعت هفت صبح باهم حرف می‌زدیم و اولین سوالمان این بود داری چه کار می‌کنی؟
در این اواخر هم که در بیمارستان بود به او سر زدم خیلی ضعیف شده بود و لیوان چایی اش در دستش می‌لرزید و آن روز هم از من پرسید «چی کار می‌کنی؟» من هم گفتم مشغول فیلم «حکایت دریا» هستم که می‌خواهم خودم در آن بازی کنم.
من هم از او پرسیدم تو چه کار می‌کنی و او گفت «من و "مونه" در یک روز با صد سال فاصله به دنیا آمدیم و من بر روی ٢۵ اثر "مونه" کار کردم." کیارستمی آثار را به من نشان داد، من در حیرت بودم کسی که آنقدر ضعیف شده که توان گرفتن یک لیوان کمرباریک چای را ندارد آنقدر خلاق باشد. این هنرمند به نقاشی "مونه" چیزهایی اضافه کرده بود که انگار آثار جدید خلق شده بود.
فرمان آرا در بخش دیگر صحبت‌هایش گفت: کیارستمی عاشق زندگی بود و علاوه بر همه هنرهای فیلمسازی، عکاسی، نقاشی و … عباس یک نجار درجه یک هم بود. سال‌ها قوطی‌هایی می‌ساخت که با فروختن آن‌ها امرار معاش می‌کرد. در منزلش هرچه صندلی و میز بود خودش ساخته بود.
چهار پنج ماه بعد از مرگش احمد کیارستمی به منزل من آمد و تابلویی برایم آورد و گفت «فکر می‌کنم پدرم این را برای شما درست کرده است» این تابلو مجموعه‌ای تصاویری بود که از من گرفته بود، من آن شب دو مرتبه گریه کردم چون دیدم برای این تابلو این همه وقت گذاشته است.
جای او برای من همیشه خالی است. او آن چیزی که می‌خواست را درست می‌کرد.

فرمان آرا با اشاره به پروسه شکل‌گیری «طعم گیلاس» یادآور شد: در یادم هست با دوستان دور هم جمع شدیم که یکی از دوستان از ما پرسید چطور می‌شود خودکشی کرد بدون اینکه تغییری در ظاهر ایجاد شود تا خانواده آدم نترسند، ایده «طعم گیلاس» از همان مهمانی و همان جمله گرفته شد. 

او سخنانش را اینگونه به پایان برد: جای کیارستمی خالی است و تولدش مبارک. ای کاش زمانی که بود این تولد را برایش می‌گرفتیم.

                                                             منوچهر شاهسواری: کیارستمی دائم الحضور است

در ادامه منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما با اشاره به جمله‌ای که از کیارستمی پرسیده می‌شود «فکر می‌کنی کارهایت بماند، بهتر است یا خودت؟» می‌گوید «خودم بمانم خیلی بهتر است»،گفت: اینکه آدمی در رده و تجربه عباس کیارستمی می‌گوید که اگر خودم بمانم بهتر از کارهایم است. یک اشاره به نیازی برای گفتن، خلق کردن و حضور داشتن است. هیچ چیزی دربرابر این نیاز نمی‌توان بایستد حتی کارهایمان و وای به روز آنانی که کارهایشان برای مواجهه خلاقانه سد راهشان می‌شود.
او ادامه داد: اشاره آقای فرمان‌آرا به نحوه شکل‌گیری «طعم گیلاس» همه را به این نکته ارجاع می‌دهد به اینکه می‌شود در تولد عباس کیارستمی بود و از او یاد نگرفت؟
اگر این خاطرات منجر به یادگیری نشود منجر به جمله کیارستمی «خودم بمانم بهتر از کارهایم است» می‌شود. کیارستمی به هرچیزی که نگاه کرد یک مواجهه خلاقانه با موضوع کرد. این مواجهه یک زیست اجتماعی فعال بود. اما ما روزمرگی می‌کنیم و یادمان می‌رود، می‌شود خلاقیت داشت.

شاهسواری با اشاره به روحیه و قدرت تألیف عباس کیارستمی'' افزود: قدرت تألیف یکی از شاخص‌های فرهنگ ایران زمین است که در همه بزرگان ایرانی می‌توان دید. فرهنگ ما اساساً یک فرهنگ تألیفی است نه افراط می‌کند نه تفریط.
او سپس به تابلویی که کیارستمی برای فرمان‌آرا درست کرده بود اشاره کرد گفت: کیارستمی از قبل این ایده را داشته و شهامت عرضه این ایده را هم داشته است. خیلی از ما ممکن است ایده‌های درخشان داشته باشم ولی می‌ترسیم آن را بیان کنیم. پس اگر نسبت به قوه تألیف مسلط باشیم از عرضه آنچه که داریم شرمنده نمی‌شویم. فقط در منظر عمومی می‌توان دید که راه را درست آمدیم یا غلط.

منوچهر شاهسواری در پایان گفت: الان آن جمله‌ای که کیارستمی گفت "دلم می‌خواد بمونم"، اتفاق افتاده است. او حضور دارد و دائم‌الحضور است و اینکه ما درباره او حرف می‌زنیم و می‌نویسم نشانگر زنده بودن اوست. از کانون کارگردانان به خاطر این جشن سپاسگزارم و امیدوارم در سال آینده در یک موقعیت بهتر به یاد کیارستمی حضور داشته باشیم و از کیارستمی بگوییم و بشنویم.

جعفر پناهی: کیارستمی نگاهش را تحمیل نکرد

در بخش بعدی جعفر پناهی از کیارستمی و خاطراتش با او گفت.

جعفر پناهی بیان کرد: احساس می‌کنم که خیلی خیلی شرایط منحصر به فردی پیش آمد که سر صحنه کیارستمی باشم و جدا از کارهایی که کردم از صحنه او یاد گرفتم.
این کارگردان یادآور شد: در فیلمبرداری فیلم «زیر درختان زیتون» آقای کیارستمی من را سوار ماشینش کرد و از چندین کوهستان گذشتیم، دستمالی به من داد و گفت چشمات رو ببند من را به جایی برد و آنجا سکانس آخر «زیر درختان زیتون» بود. ما در حین فیلمبرداری هر روز به آنجا می‌رفتیم. من همان لحظه نگاه کردن را از کیارستمی یاد گرفتم. او نگاهش را تحمیل نکرد و معتقد بود که هرکس نگاه خاص خودش را دارد.
در دانشگاه هر کسی همه چیز یاد می‌گیرد اما زمانی می‌تواند به جایی برسد که به آن نگاه برسد. در کلاس‌های درس و دانشگاه جای کیارستمی خالی است تا چگونه نگاه کردن را یاد بگیریم.

فاطمه معتمدآریا و آنچه درباره کیارستمی گفت

در ادامه مراسم سالروز تولد عباس کیارستمی فاطمه معتمد آریا نیز در سخنانی یاداور شد: با کیارستمی سال‌ها راجع به بازیگری که در شیوه کارش بازی دیده نمی‌شود، حرف زدیم و موقع ساخت فیلم «شیرین» به من گفتند که دیدی همه از بازیگران زن تک تک استفاده می‌کنند اما من از همه انها با هم استفاده کردم.

او با با بیان اینکه ''آقای کیارستمی در همه شرایط کار می‌کردند'' گفت: ایشان عزم جدی برای کار داشتند. زمانی که فیلم «زیر درخت زیتون» و «طعم گیلاس» در سینما «تخت جمشید» پخش شد همه منتقدین از سینما خارج شدند و گفتند که این سینما نیست که کیارستمی کار می‌کند. اما وقتی ایشان در فستیوال کن جایزه گرفتند، همه گفتند که وای چه پدیده‌ای عجیبی به جهان معرفی شده است. در این دوران خیلی سخت، کیارستمی همیشه کار می‌کرد، بدون اینکه شرایط روی ایشان تأثیر بگذارد و فیلم‌های قوی‌تر می‌ساختند. بی‌خردی و نادانی کسانی که به او حرف می‌زدند موجب حیرتش می‌شد اما اعتراض نمی‌کرد.

معتمدآریا در پایان گفت: یک بار با بهمن پور، نیکزاد نجومی و نادری از موزه‌های نیویورک برای کیارستمی عکس گرفتیم اما فرصت نشد عکس‌ها را ببینند اما آنچه که باقی مانده، عشقی برای چند آرتیستی است که می‌خواستند حال خوبشان را با آقای کیارستمی تقسیم كنند.

                                                             دلپاک و روایتی از جذاب‌ترین خصلت کیارستمی و پخش یک صدا

سپس محمدرضا دلپاک نیز در سخنانی درباره کیارستمی گفت: من در جایگاهی نیستم که درباره این بزرگوار صحبت کنم کار ما رکورد است نه پلی بک. من در طول بیست سال، هفت فیلم با ایشان کار کردم که خیلی برایم جذاب بود هم در حیطه آموختن کار و هم انسانیت، معرفت و عشق. یکی از جذابترین خصلت او طنز بود و هر زمانی با ایشان کار می‌کردم جملاتشان را در کتابچه‌ای می‌نوشتم.
روزی از ایشان پرسیدم آقای کیارستمی شما همه کاری می‌کنید از فیلمسازی تا عکاسی و نقاشی در پاسخ گفت «این از بی‌قراری است.»
این صدابردار سینما سپس صدایی از زنده عباس کیارستمی پخش کرد.

در این صدای پخش شده کیارستمی به تنهایی و احساس تنهایی کردن اشاره می‌کند و معتقد است: «در تنهایی، آدم بهتری است و در تنهایی آدم آدم‌تر است همانطور که درخت در تنهایی درخت‌تر است چون آدم در جمع باید به منافع جمعی فکر کند و از خلوص خودش جدا شود.
من در تنهایی دلیلی برای دروغ ندارم و مهم‌تر از آن در جمع لزومی ندارد از منافع جمعی دفاع کنم که نظرشان با من متفاوت است.»

عزیزالله حاجی مشهدی منتقد سینما ضمن تبریک زادروز این فیلم‌ساز، شعری درباره کیارستمی قرائت کرد.

                                                              حق‌شناس: ما نیازمند تولد کیارستمی‌ها هستیم

حق‌شناس عضو شورای شهر تهران نیز در سخنانی کوتاه گفت: جایگاه این شخصیت و بزرگی او این استحقاق را دارد که به نمایندگی از مردم شهر تهران و شورای شهر اینجا حضور پیدا کنم و احترام خودم، مردم و شهرم را به این شخصیت والا اعلام کنم. نسبت سینما و کیارستمی با شهر در این جایگاه باید تعریف شود.
ما امروز فرصتی پیدا کردیم که زادروزش را بعد از سه سال از رفتنش، جشن بگیریم.

او سپس به تیزر آماده شده توسط کانون کارگردانان درباره کیارستمی که در سینماها پخش شده اشاره کرد و گفت: همچنین فرصتی برای شهر فراهم شده که از یکم تا پانزدهم تیرماه برای دیدنش اختصاص دهیم تا با ایده‌ها و آثار او آشنا شویم امیدواریم در این مقطع امکان دیده شدن این شخصیت به نسلی که نیازمند آن است به وجود آید. جامعه امروز شکننده است و یاس و ناامیدی گریبانگیر مردم شده و گفتن از کسی که تا آخرین لحظه امید داشت خیلی خوب است.
ما امروز نیازمند تولد کیارستمی‌ها هستیم که الگوی جامعه و دست یافتنی شوند و قطعاً این جمع می‌تواند این کار را انجام دهد.

                                       علیرضا رئیسیان: عباس کیارستمی یک استثناء بود،این را جهان می‌گوید

در بخش بعدی علیرضا رئیسیان درباره کیارستمی سخن گفت.
این کارگردان سینما بیان کرد: آقای کیارستمی سرشار از امید و انرژی برای زندگی بود و در عین حال به مرگ هم توجه داشت. آگاهی عجیبی نسبت به این پدیده داشت. اولین خاطره‌ام از ایشان مربوط به فیلم «گزارش» است و آنقدر بعد از تماشای فیلم گنگ بودم که دوباره این فیلم را دیدم و فکر نمی‌کنم این حس‌ها دوباره تکرار شود.
سپس درباره نحوه ساخت فیلم «سفر» نوشته عباس کیارستمی که امتیازش را فروخته بود، گفت.
رئیسیان ادامه داد: این باب آشنایی ما بود. او نگاه هستی‌شناسانه ویژه خودش را داشت و معتقد بود که هرچیزی در این هستی نشانگر چیزی است که با ذهنیت خودمان می‌توانیم آن را بازتاب دهیم. نوعی از واقع نمایی که ویژه خودش بود و در نشان دادن واقعیت ماهر بود. از یک جایی دنیا و ایران به نوع فیلم‌های کیارستمی عادت کردند.

او افزود: اگر سینما اختراع نشده بود، کیارستمی هنرهای زیادی داشت که می‌توانستن میل دوران او را نشان دهند. مهم‌ترینش بخش کلام بود. او خیلی نسبت به صدا و گفتن حساس بود و شگردش این بود که آنقدر با بازیگری که قرار بود جلو صحنه رود، حشر و نشر می‌کرد که نوع گفتن او را مال خود می‌کرد.

رئیسیان تصریح کرد: کسی که این هم آثار سینمایی تراز اول در دنیا دارد در واقع تا وقتی آثارش پخش می‌شوند، این نوع دیدن ادامه دارد و کیارستمی همچنان بین ما حضور دارد. به قول بهمن (پسر کیارستمی) تا بیست سال آینده برنامه کاری داشت، شاید ما برای شش ماه دیگر برنامه نداشته باشیم.

او با بیان اینکه کیارستمی از فیلم «باد ما را خواهد برد» هیچ تلاشی برای اکران فیلم‌هایش در ایران نکرد، ادامه داد: او اولین کسی بود که فهمید فضای سینمای ایران دیگر فضای سابق نیست و رفت در خارج فیلم ساخت و بعد از او کسانی دیگر این کار را کردند. من از کانون کارگردانان در خواست کردم که کاری کنند که بهرام بیضایی برگردد و تا دیر نشده فیلمی بسازد. هر کدام از هنرمندانی مانند مهرجویی، بیضایی، حاتمی و کیارستمی که از سینمای ایران دور شدند، جایشان پر کردنی نیست.
 کارگردان «ایستگاه متروک» گفت: این جریان فعلی مدیریت سینمای ایران نه تنها با من که فیلم ساز مستقلم بلکه با استقلال سینمای ایران مشکل دارد. من می‌توانم بگویم که نه تنها کیارستمی تکرار شدنی نیست بلکه کار منحصر به فردش تکرار شدنی نیستند.

رئیسیان در پایان افزود: امیدوارم هرساله این برنامه تکرار شود. عباس کیارستمی یک استثنا بود و این را جهان می‌گوید و برای او باید احترامی زیادی قائل شویم، من تا آخر عمرم به هستی شناسی و بزرگواری ایشان مدیون هستم.

                                                    جایزه‌ی کیارستمی به موزه سینما سپرده شد

سپس امیر اسفندیاری مدیر سابق بین الملل بیناد سینمایی فارابی درباره جایزه کیارستمی که چهاردهمین دوره جشنواره قزاقستان به او اهدا کرده است، گفت: در اولین سالی که آقای کیارستمی درگذشت، در دنیا یادبودهای زیادی برگزار شد. در دومین سال پیتر اسکارلت در این جشنواره بخشی را به کیارستمی اختصاص و جایزه‌ای را به ایشان هدیه داد که بهمن کیارستمی خواست این جایزه را به موزه سینما اهدا کنیم.

سپس با حضور هنرمندان حاضر در مراسم این جایزه را برای نگهداری در موزه سینما به لادن طاهری رئیس موزه سینما سپردند.

لادن طاهری بعد از دریافت جایزه گفت: سال‌های طولانی بود در فیلمخانه ملی ایران بودم اما قرار نبود ریاست موزه سینما آنقدر طولانی شود و
من هرشب و هر روز منتظر بودم هنرمندی به جای من برای ریاست به موزه بیاید ولی از امروز که قرار شد من به نمایندگی این جایزه را دریافت کنم، بسیار خوشحالم که هنوز این سمت را دارم و این جایزه را من گرفتم.

سپس بابک و احمد احمدپور که در فیلم «زیر درختان زیتون» ایفای نقش کرده‌اند را تشویق کردند و گفته شد که به همت هر دو آن‌ها قرار است سیزدهم تیر ماه در سینمای زیتون گیلان بزرگداشتی برای کیارستمی برگزار شود.

سپس مستند «هفتاد و شش سال و پانزده روز» ساخته سیف‌الله صمدیان، برای حاضران پخش شد و پیش از پخش سیف الله صمدیان از روند شکل گیری این فیلم گفت و سپس کانون کارگردانان از ابن هنرمند عکاس و فیلم‌ساز تقدیر کرد.

پیش از نمایش فیلم هم کیک هفتاد و نه سالگی عباس کیارستمی را بریدند.

در این مراسم علاقه‌مندان زیادی شرکت کردند که با وجود کمبود صندلی‌های خالی گوشه و کنار حیاط خانه سینما ایستاده بودند.

عباس کیارستمی یکم تیر ۱۳۱۹ در تهران متولد شد، این هنرمند تیرماه سال ۱۳۹۵ برای درمان راهیِ فرانسه شد و سرانجام روز ۱۴ تیر در یکی از بیمارستان‌های فرانسه درگذشت، پیکر او ۲۰ تیرماه ۱۳۹۵ در لواسان تهران به خاک سپرده شد.

ایسنا
۲ تیر ۱۳۹۸ ۰۰:۲۹

نظرات بینندگان

میانگین امتیاز کاربران: 0.0  (0 رای)

امتیاز:
نام فرستنده: *
پست الکترونیک:
نظر: *
 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500