در این برنامه که با استقبال چشمگیر مخاطبان و علاقهمندان سینما همراه بود ابتدا فیلمهای «دعوت به چای» (1394)، «برزخ» (1395)، «مراقبت از ژوناس» (1395)، «آگهی فروش» (1395)، «بوق ممتد» (1396) ، «سرمه ای» و «بارانی آبی» (1398) به نمایش درآمد و سپس نقد و بررسی این آثار با حضور نیما عباسپور برگزار شد.
در آغاز این جلسه، قصیده گلمکانی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم خانه سینما) دربارهی نقش و تاثیر پدر خود در حضور و همکاری عوامل حرفهای سینما که به گفتهی او بخش عمدهای از آنها به دشواری حاضر به همکاری در ساخت فیلمهای کوتاه میشوند گفت: «این پرسشی تکراری است که در تمام جلسههای نمایش فیلمهایم از من پرسیده میشود و پاسخ به آن، دیگر برایم خستهکننده شده است.»
وی گفت: «من آدم پرتلاشی هستم و صبح تا شب، در حال دویدن. به همین دلیل در طول سالهای گذشته که مشغول ساخت فیلمهای کوتاه بودهام، طرح این پرسش همواره باعث آزردگیام شده است. اما وقتی به این موضوع فکر میکنم میبینم شاید طرح چنین پرسشی طبیعی است.»
گلمکانی افزود: «بههرحال من در سینما به دنیا آمده و در آن بزرگ شدهام. طبیعی است که با بخش عمدهای از بزرگان این هنر از کودکی آشنا شده و تحت تاثیر آنها بودهام. جالب این که خیلی از همبازیهای قدیمی من این روزها فیلمساز هستند.»
وی همچنین در پاسخ به پرسشی دربارهی دلیل همکاری خود با حرفهایها و بزرگان سینما گفت: «دلیلاش این است که اغلب آنها جزو نزدیکان من هستند و طبعاً با آنها راحتتر ارتباط برقرار میکنم. ضمن این که به دلیل تحصیل در خارج از کشور با جوانهای سینما آشنایی چندانی نداشتم. اما احتمالاً نگاه از بیرون به این قضیه باعث میشود بعضیها با خود فکر کنند آنها با پارتیبازیِ پدرم در این فیلمها همکاری کردهاند؛ و من نمیتوانم جلوی این نگاه را بگیرم.»
گلمکانی همچنین گفت: «محمد حقیقت یکبار به من گفت: «هرچهقدر هم که آدمهای سینما به تو نزدیک باشند یا دستکم با پارتیبازی به سمتشان حرکت کنی، مطمئن باش آبروی آنها برای خودشان مهمتر است.» و من در طول سالهای گذشته با شنیدن پاسخ منفی از خیلی از آنها بارها این نکته را تجربه کردهام.»
وی سپس در پاسخ به پرسش دیگری از دبیر کانون فیلم دربارهی «تاثیر ساخت فیلمهای پشت صحنهی برخی تولیدات سینمایی بر نحوهی همکاری با عوامل حرفهای سینما» گفت: «از آنجا که در رشتهی سینما تحصیل نکردهام، با خودم فکر کردم بهترین راه برای یاد گرفتن فضای سینمای حرفهای، ساخت فیلمهای پشت صحنه است. در این شکل مستندسازی، مسئولیتی در ساخت فیلم نداری اما اجازه داری به همهجا سرک بکشی؛ و این بهترین فرصت برای آشنا شدن با حرفههای مختلف سینماست.»
گلمکانی همچنین «ساخت فیلمهای پشت صحنه از برخی تولیدات سینمایی» را «روش موزیانهای برای آموزش عملیِ فیلمسازی و نزدیک شدن به فضای سینمای حرفهای» توصیف کرد و افزود: «تعدادی از افرادی که در ساخت فیلمهایم به من کمک کردند کسانی بودند که در پشت صحنهی فیلمها با آنها آشنا شده بودم.»
در ادامهی جلسه، نیما عباسپور (منتقد مهمان برنامه) در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم) که «فیلم کوتاه» را «در حکم یک نکته، یک لحظه یا برش خاص» و «دور از تلاش برای فشردگی فیلمهای بلند داستانی» توصیف کرده بود گفت: «این، شکل ایدهآل توصیف فیلم کوتاه به حساب میآید. اثری که به خودی خود یک فیلم محسوب شود؛ و شروع و پایان کاملی هم داشته باشد. در چنین شرایطی میتوان گفت با وجود آن که فیلمهای قصیده گلمکانی بینقص نیستند اما به طور حتم در این تعریف میگنجند.»
وی سپس با انتقاد از توجیه کردن موفقیت آدمها به حمایتهای خانوادگی، رایزنیها و مسائلی از این قبیل گفت: «متاسفانه اغلب ما دوست نداریم موفقیت آدمهای دیگر را بپذیریم و از شنیدن خبرِ موفقیتِ همدیگر ناراحت میشویم. متاسفانه نکته اینجاست که این مساله فقط محدود به فضای فیلمسازی کشور نیست و متاسفانه تمام جامعهی ما را در بر گرفته است.»
عباسپور افزود: «با شرایطی که قصیده گلمکانی دارد طبیعی است که طی کردن مسیر فیلمسازی شاید برای او کمی راحتتر باشد. اما به طور حتم تاثیری بر کیفیت فیلمهای او ندارد. اگر کسی فیلمساز مستعدی نباشد، حضور بهترین عوامل هم نمیتواند کمترین کمکی به او باشد.»
در ادامهی این جلسهی نقد و بررسی، قصیده گلمکانی در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی یکی از تماشاگران حاضر در سالن مبنی بر «وجود لحن و رنگ تقابل با دنیای مردان» که به گفتهی او در اغلب ساختههای این فیلمساز، خصوصاً سکانس پارک کردن خودرو در فیلم کوتاه «بوق ممتد» نمود یافته گفت: «واکنش آقایان در برابر نحوهی پارک کردن خودرو توسط خانمها به یک اتفاق روزمره اما قابل توجه برای من تبدیل شده و متاسفانه در این میان متوجه شدهام اغلب کسانی که کنار خیابان میایستند و مثلاً به قصد کمک به راننده فرمان میدهند، از ضریب هوشی پایینتری نسبت به آنها برخوردارند. به نظرم این نکته، توهین به شعور و شخصیت زنهایی است که پشت فرمان مینشینند و رانندگی میکنند.»
گلمکانی سپس گفت: «یک روز همین صحنه برای خودم تکرار شد. زمانی که به مقصد رسیدم ماجرای پیشآمده را به صورت فیلمنامه نوشتم و در کوتاهترین زمان هم آن را ساختم. در حقیقت، ساخت این صحنه در فیلم «بوق ممتد» برای من حالت حالت آرامش روانی و خوددرمانی داشت.»
وی افزود: «از الآن نمیتوان گفت که فیلم یا فیلمهای بلندی که در آینده خواهم ساخت نیز چنین فضاهایی خواهد داشت یا خیر. ممکن است این مساله در طول زمان برطرف شود اما بههرحال ساخت فیلمهای کوتاه برای من در حکم تجربه است و میخواهم بدانم در آینده میتوانم با همین عوامل و بازیگران فیلم خودم را بسازم یا نه.»
گلمکانی همچنین در پاسخ به پرسش تماشاگر دیگری که «به حضور نشانههایی از حضور خشم، خشونت و حمله» در فیلمهای او اشاره کرده بود گفت: «من سیزده سال در ایران نبودم و از زمانی که برگشتهام مدام در سفر هستم. متاسفانه برخی فضاها در کشور ما به گونهای است که باعث میشود هنگام حضور در مکانهای عمومی، حتی از سایهی خودم هم بترسم!»
وی افزود: «نمیتوان منکر شد که چنین فضاهایی در ایران وجود دارد. اما با توجه به فیلمهایی که تا به حال ساختهام میتوان گفت پرداختن به ساختار روانشناختی و ذهنی آدمها و شروع و شیوع روانپریشی آنها برایم جذابتر بوده است.»
در ادامهی جلسه، منتقد مهمان برنامه در واکنش به این نکته گفت: «اتفاقاً بد نیست که در آینده، فیلمسازی داشته باشیم که حامل صدای زنان باشد. آنهم برخلاف سینمای مردانهی ما که بهندرت تصویری واقعی از زنها به نمایش میگذارد.»
نیما عباسپور افزود: «در ساختههای قصیده گلمکانی برخلاف برخی نمونههای مشابه (نظیر فیلمهای تهمینه میلانی) نکتههای غلو شده و اغراقآمیز وجود ندارد و شاید اگر فیلمهای او به صورت جدا از هم دیده شود این حس را القا نکند.»
وی گفت: «هنرمندی که این فیلمها را ساخته، در حقیقت، دغدغههای خود را به فیلم تبدیل کرده است. به تعبیری میتوان گفت او نگران جامعه است و این نگرانی در فیلمهای او نمود پیدا کرده است.»
عباسپور سپس قصیده گلمکانی را «راوی روحهای آسیبدیدهی جامعه» توصیف کرد و افزود: «در تمام فیلمهای او نمونههایی از این روحهای آسیبدیده حضور دارند و میتوان گفت این نکته، وجه مشترک فیلمهای این فیلمساز به حساب میآید.»
وی گفت: «افراد آسیبدیدهای که گلمکانی در فیلمهایش به آنها پرداخته سنهای مختلفی دارند. افرادی که متاسفانه آدمهای سالمی نیستند و البته در این زمینه تقصیری هم ندارند. آنها اغلب، آدمهایی هستند که بررسی زندگی و مشکلاتشان نشان میدهد اختلالات روانی آنها کموبیش طبیعی و قابل درک است.»
عباسپور سپس این شخصیتها را وجه مشترک فیلمهای قصیده گلمکانی توصیف کرد و افزود: «جدا از اینها میتوان به طراحی حرکتهای دوربین و میزانسن در کارهای او اشاره کرد که در اغلب فیلمهای او تکرار شده و از این نظر قابل تشخیص به نظر میرسد.»
عباسپور همچنین با اشاره به پشتکار و تلاش ستودنی این فیلمساز در ساخت فیلمهای کوتاه گفت: «خوشبختانه او انرژی عجیبی دارد که مانع سکون و سکوت اوست و تولید فیلم کوتاه «مراقبت از ژوناس» با کمترین امکانات، حاصل چنین ادعایی است.»
وی افزود: «خوشبختانه قصیده گلمکانی برخلاف برخی کارگردانها که فیلمهای قبلی خود را جزو کارنامهشان نمیدانند، آثار خود را دوست دارد و همهی آنها را در معرض قضاوت مخاطبان خود قرار میدهد.»
عباسپور گفت: «ساختههای قصیده گلمکانی نشان میدهد او فیلم به فیلم در حال دست یافتن به پختگی و کمال است. این نکته به تنهایی بسیار خوشحالکننده است و ما را امیدوار میکند که احتمالاً او در آینده فیلم بد نخواهد ساخت.»
در ادامهی جلسه، قصیده گلمکانی در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی دبیر کانون فیلم دربارهی فضای متفاوت «مراقبت از ژوناس» نسبت به سایر آثار خود گفت: «ساخت این فیلم پاسخ به کسانی بود که معتقد بودند پدرم در جلب همکاری بازیگران و عوامل حرفهای سینما به من کمک کرده است.»
وی افزود: «این فیلم را در پاریس، با وبکم کامپیوتر و حضور بچههای دوست فرانسویام ساختم و در هنگام ساخت آن میخواستم ببینم آیا میتوانم از کودکان بازی بگیرم یا نه.»
گلمکانی گفت: «قصد بعدیام این بود که میخواستم بدانم اگر روزی به یک صحرا پرتاب شوم، توانایی ساخت فیلم کوتاه حتی با تلفن همراه را دارم یا نه.»
وی در پاسخ به پرسش بعدی ناصر صفاریان دربارهی تلاش برای ساخت فیلم بلند و سینمایی گفت: «بههرحال ساخت فیلمهای کوتاه خیلی جذاب و هیجانانگیز است و همانطور که اشاره شد، پاسخی به انرژی بیپایان من به حساب میآید.»
گلمکانی افزود: «نوشتن سوژه در کوتاهترین زمان و ساخت آن در اولین فرصت چیزی است که با روحیهی من همخوانی دارد و حتی اگر فیلم سینمایی هم بسازم، شاید هیچوقت از پرداختن به آن دست نکشم.»
صحبتهای هوشنگ گلمکانی (دبیر شورای نویسندگان ماهنامهی سینمایی فیلم) در حاشیهی این جلسهی نقد و بررسی، از اتفاقهای جالب این برنامه از کانون فیلم خانه سینما بود. این منتقد پرسابقه با اشاره به آزردگی ناشی از طرح پرسشهایی دربارهی حمایتهای او از دخترش گفت: «قصیده در طول سالهای گذشته مدام تلاش کرده تا خود را از نام و سایهی پدرش دور کند و به همین دلیل همواره از صحبت کردن دربارهی کارهایش پرهیز کرده است.»
وی گفت: «من خودم بعضی وقتها از دیگران یا از طریق صفحهی او در اینستاگرام متوجه میشوم او در حال انجام چه کاری است. به همین دلیل او را به خاطر این روحیه تحسین میکنم.»
گلمکانی افزود: «از وقتی که قصیده وارد کار سینما شده شناخت تازه و دیگری از او پیدا کردهام که برای خودم هم جالب است.»
در ادامهی جلسه، قصیده گلمکانی در پاسخ به پرسش پدر خود دربارهی ویژگیهای مشترک در فیلمهای خود گفت: «من به هر موضوعی به موجب نیاز آن موضوع پرداختهام و قاعدتاً سلیقهی من همان فیلمی است که اولینبار ساختم.»
وی گفت: «هنوز خیلی زود است که به فیلمساز مؤلف تبدیل شوم و حالا بیشتر در حال تجربه کردن سینما هستم.»
گلمکانی در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی گفت: «در سینمای جهان بارها دیده شده که فرزندان چهرههای سرشناس سینما وارد عرصههای مختلف تولید فیلم شدهاند اما نکته اینجاست که در چنین مواردی، کار افراد برای مخاطب مهم است نه نوع وابستگی و ارتباط آنها با افراد شناختهشده.»
وی افزود: «بههرحال شایعهها و حواشی همیشه وجود داشته و خواهد داشت. اما من همواره سعی کردهام فیلمهایی بسازم که حرفی برای گفتن داشته باشند. فیلمهایی که خودشان حرف بزنند و در ضمن دربارهی آنها بتوان حرف زد.»