در ابتدای این جلسه که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، منوچهر مشیری دربارهی ایدهی ساخت این فیلم گفت: «نخستینبار در سال 1341 و زمانی که دانشآموز دبستانی بودم با نام دکتر گنجی آشنا شدم. آنوقتها در مدرسهی ما کلاس پنجمیها کتاب خیلی خاصی را که طراحی، کاغذ و حتی قطع نامتعارفی داشت به شیوهی جالبی با خود حمل میکردند و همین نکته نشان میداد آنها با افتخار این کار را انجام میدهند.» وی که در فیلم خود برشهایی از زندگی محمدحسن گنجی، پیشکسوت عرصهی جغرافیا و پیشبینی وضع هوا را به نمایش گذاشته گفت: «این کتابی بود که تا آن زمان مشابهش وجود نداشت و من که در سالهای قبل از پنجم دبستان بودم آرزو میکردم هرچه زودتر بزرگ شوم تا بتوانم آن را از نزدیک ببینم. بعدها متوجه شدم این کتاب «جغرافیا» است و در آن به موضوعهای پراکنده اما بسیار جذابی در اینباره پرداخت شده است.»
مشیری افزود: «وقتی کتاب را ورق میزدیم تا اسم نویسندگان آن را ببینیم یکی از کسانی که تحت عنوان نویسنده قید شده بود محمدحسن گنجی بود که ظاهراً در آن دوران هنوز به مقطع دکترا نرسیده بود؛ و این نام بهعنوان یک خاطرهی خوش از دوران تحصیل در دبستان برای همیشه در ذهنم ثبت شد.»
وی گفت: «آن کتاب به قدری برایم عزیز بود که برخلاف سایر کتابهای درسی آن را نگهداشتم و تا سالیان سال آن را حفظ کردم.»
مشیری همچنین گفت: «دست سرنوشت به گونهای رقم خورد که من جذب تلویزیون و ساخت مستندهای پرتره دربارهی شخصیتهای فرهنگی شدم و اصلاً فکر نمیکردم روزی با نویسندهی کتاب عزیز جغرافیا روبهرو شده و دربارهی ایشان فیلم بسازم.»
وی افزود: «نخستینبار دکتر گنجی را در سال 1375 در «موسسهی جغرافیایی سحاب» ملاقات کردم و در حالی که خاطراتم از کتاب جغرافیای دوران دبستان زنده شده بود به ایشان گفتم من یکی از فرزندان معنوی آن کتاب هستم. اصلاً فکر نمیکردم که روزی بتوانم با دکتر گنجی ارتباط نزدیک پیدا کنم و حتی دربارهی ایشان دو فیلم بسازم.»
مشیری سپس با اشاره به محدودیتهای تولید مستندهای تلویزیونی که به گفتهی او از پیشنهاد سوژههای مورد علاقهی مدیران تلویزیون به برخی کارمندان خود ناشی میشود گفت: «تا کنون بیست و یک مستند پرتره ساختهام که شاید در نهایت سه چهار فیلم از این تعداد توسط مدیران تلویزیون پیشنهاد شده باشد. تولید بقیهی فیلمها انگیزهی شخصی داشته است.»
وی با اشاره به «آخرین باران سال» بهعنوان نخستین مستندی که دربارهی دکتر گنجی ساخته شده گفت: «آن فیلم شامل اطلاعات بیشتری دربارهی این شخصیت ممتاز علمی کشور بود و «صدسالگی» چنان که از نامش هم برمیآید شامل ورود زندهیاد دکتر گنجی به دهمین دههی زندگی اوست. فیلمی که به مدد پیگیریهای دو نفر از تهیهکنندههای وقتِ سازمان (بهنامهای طاهرهی یراقچی و عصمت شاکری) در صدا و سیمای استان خراسان جنوبی ساخته شد و اگر تلاشهای این دو نفر نبود شاید «صدسالگی» هرگز تولید نمیشد.»
مشیری سپس با اشاره به این که صحنههایی از مستند «آخرین باران سال» در فیلم «صدسالگی» نیز تکرار شده گفت: «بهعنوان مثال جدا از نمایش صحنههای حضور دکتر گنجی در محلهی زندگی خود، نماهایی از پرستاری ایشان از همسر خود نیز در این فیلم تکرار شده است.»
وی در ادامهی جلسه گفت: «در طول سالهای پس از تولید «آخرین باران سال» ارتباطم را با دکتر گنجی ادامه دادم و هر جا احساس میکردم در زندگی دکتر گنجی اتفاقی در حال رخ دادن است آن بخشها را ضبط میکردم. از جمله آخرین روزهای همسر دکتر گنجی که به نظرم حتماً باید ثبت میشد.»
مشیری سپس در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی مجری برنامه دربارهی تاثیر مستقیم ارتباط فیلمساز با سوژهی فیلم خود گفت: «در میان مستندهای پرترهای که ساختهام، کیفیت ارتباطم با دکتر گنجی تقریباً هیچ شباهتی با شخصیتهای سایر فیلمها نداشت و این نکته در خود فیلم نیز نمود آشکاری داشته است.»
وی گفت: «بههرحال میدانستم کسی که صد سال از عمرش میگذرد فرصتهای زیادی برای زندگی ندارد و به همین خاطر، به دلیل دوستی عمیقی که میان من و دکتر گنجی ایجاد شده بود حداکثر استفاده را از این موقعیت کردم.»
مشیری سپس «همراهی و همدلی شخصیت اصلی فیلم با مستندساز» را «بسیار ایدهآل» توصیف کرد و افزود: «خوشبختانه دکتر گنجی در تولید مستندهایی که دربارهی ایشان ساخته شد همکاری بسیاری خوبی داشت و شاید باور نکنید که در پایان روزهای تصویربرداری وقتی او را به خانه میرساندم با اشتیاق میپرسید خُب برنامهی فردا چیست و کجا باید برویم؟!»
مشیری همچنین دربارهی شخصیت محوری فیلم خود گفت: «مجموعاً ایشان یک انسان کممانند و در حد خود پدیده بود. یک روستاییزاده که مدارج علمی متعددی را پشت سر گذاشته و به جایگاه علمی مرتفعی دست پیدا کرده بود.»
وی گفت: «زندهیاد دکتر گنجی آدم بشاش، سالم و فعالی بود که حتی در صدسالگی هم پیادهروی میکرد و بیشتر از بسیاری از ما عشق و شور زندگی داشت.»
مشیری افزود: «دکتر گنجی در سالهای پایانی عمر خود تنها زندگی میکرد و به غیر از حفظ تعادل خود در هنگام حرکت، مشکل خاص دیگری نداشت. مرگ ایشان متاسفانه بر اثر سقوط به زمین رقم خورد و شاید اگر این سانحه رخ نداده بود چهبسا ایشان میتوانست عمر بیشتری داشته باشد.»
وی در بخش پایانی این جلسه گفت: «من از یازدهسالگی با دکتر گنجی مانوس شده بودم و بیش از پنجاه سال، از دور و نزدیک با ایشان زندگی میکردم. روانشان شاد و یادشان تا ابد گرامی.»