در ابتدای این نشست که شاهین شجریکهن بهعنوان منتقد مهمان در آن حضور داشت خسرو سینایی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما دربارهی احساس خود سی سال پس از ساخته شدن «در کوچههای عشق» گفت: «اگر آدم با کار خود زندگی کرده باشد، کاری که انجام داده به بخشی از زندگی او تبدیل خواهد شد؛ و در چنین شرایطی دیگر مهم نیست کسی آن کار را دوست داشته باشد یا نه. مهم، احساس رضایتی است که از انجام آن کار حاصل میشود.»
وی افزود: «در بین فیلمهایی که ساختهام «عروس آتش» بیش از سایر کارهایم مورد توجه مردم قرار گرفت اما واقعیت این است که بعضیها از جمله زندهیاد عباس کیارستمی «در کوچههای عشق» را اثر بهتری نسبت به آن فیلم میدانستند. برای خود من نیز «در کوچههای عشق» جایگاه ویژهای دارد و امروز تعدادی از بخشهای از آن را خیلی دوست دارم.»
در ادامهی جلسه، شاهین شجریکهن نیز در پاسخ به پرسش دبیر کانون فیلم دربارهی جایگاه امروز «در کوچههای عشق» گفت: «به اعتقاد من ماهیت این فیلم در گذر زمان تغییر نکرده و نه تنها کارکردی که سالها قبل بر ذهن و عاطفهی تماشاگر گذاشته همچنان باقی است بلکه نوعی ارزش افزودهی تاریخی هم به اثر اضافه شده که شامل تصویرها و ساختار مستندگونهی آن است.»
وی گفت: «سینمای ایران از نظر ژانر، قالب و حتی لحن پردازش روایت فیلم به یک دایرهی بسته شبیه است و به همین دلیل سالهاست که مدام در این محدوده قدم میزنیم و فیلمهایی را میبینیم که تقریباً یکی در میان ملودرام، کمدی و در بر گیرندهی داستانهایی اجتماعی است. به همین خاطر کمتر شاهد فیلم متفاوتی هستیم که قادر باشد قواعد تثبیتشده، کلیشههای فیلمبینی و همچنین کلیشههای نقدنویسی را زیر پا گذاشته و از چالش با آنها نهراسد.»
شجریکهن افزود: «از این نظر «در کوچههای عشق» فارغ از قواعد شناختهشده، یک فیلم الهامبخش است. البته شاید در تصویرسازیها از انسجام روایی عادت شدهی جریان اصلی برخوردار نباشد اما در نقطههای متعددی میتواند الهامبخش بوده و آغازگر یک بدهبستان فکری با تماشاگر باشد.»
وی گفت: «به همین دلیل مواجهه با این اثر، خود، یک فرآیند شخصی است که به پیشفرضها، داوریها و کلیشههایی که سالهاست آموخته و به آن معتاد شدهایم راه نمیدهد.»
شجریکهن افزود: «فیلم «در کوچههای عشق» جزو آثاری است که در اجزای خود جرقههای حسی، فکری و تلنگرهایی به مخاطب خود میزند و به همین دلیل از قابلیت بارور کردن ذهن تماشاگر برخوردار است.»
در ادامهی جلسه، خسرو سینایی در پاسخ به اشارهی ناصر صفاریان به نمایش «در کوچههای عشق» در بخش «نگاه ویژه» جشنوارهی کن گفت: «منتقدان سویسی و آلمانی که «در کوچههای عشق» را در این جشنواره دیده بودند اعلام کردند این نوع فیلمها خون تازهای در بدن سینما جاری میکند؛ و این در حالی است که با نمایش همین فیلم در ایران بعد از سه چهار روز مخالفت و طبعاً از پرده پایین کشیده شد!»
وی افزود: «این فیلم اندکی پس از پایان جنگ و در کوچههای خاکی و نیمهویران آبادان ساخته شد. آنهم در دمای پنجاه درجه و حتی بیشتر که گاهی تحمل چنین شرایطی را بسیار دشوار میکرد. اما وقتی با دل و جان کار میکنی، این دشواریها برایت رنگ میبازد و آنچه میماند، تلاشی عاشقانه برای ساخته شدن یک اثر دستهجمعی است.»
سینایی سپس گفت: «امروز خوشحالم که این فیلم دوباره بعد از سی سال دیده میشود. اگرچه ممکن است بعضیها از آن خوششان بیاید و بعضیها نه.»
وی همچنین دربارهی برخورد برخی منتقدان با فیلم خود گفت: «وقتی سالها میگذرد، همان آدمها که نقدهای بعضاً تندی دربارهی فیلم نوشتهاند وقتی در خیابان تو را میبینند میگویند: «فلانی، زمان اکران فیلمات چیزهایی دربارهاش نوشتم که حالا فکر میکنم اشتباه بوده است.» و در طول سالهای گذشته بارها این اتفاق افتاده است.»
سینایی افزود: «هنر و سینما، بهخصوص وقتی بخواهی در آن مستقل بمانی به پوستِ کلفت نیاز دارد. البته هرکدام از این برخوردها یک ضربهی شدید بوده اما هربار که صورت گرفته پوست امثال من کلفتتر شده و درد کمتری را منتقل کرده است.»
وی همچنین با یادآوری خاطرات تولید «در کوچههای عشق» گفت: «یکی از ویژگیهای تولید این فیلم، فعالیت عاشقانه و خالصانهی عوامل تولید آن بود که باعث میشد کمبود شدید بودجه و حتی امکانات رفاهی و پذیرایی کمرنگ جلوه کند. به عنوان مثال فیلمبردار این فیلم (علی لقمانی) از نظر حسی چنان با این فیلم درگیر بود که به مشکلات توجه نمیکرد و بدون خستگی به فعالیت ادامه میداد.»
صحبتهای علی لقمانی، فیلمبردار فیلم «در کوچههای عشق» نیز از حاشیههای جذاب این جلسهی نقد و بررسی بود. لقمانی که با این فیلم برای نخستینبار پشت دوربین فیلمبرداری قرار گرفته گفت: «این فیلم اولین تجربهی سینمایی من بود و از آنجا که بدون فیلمنامه ساخته میشد، برای کسی که اولین تجربهاش را انجام میداد پیچیدهترین کار به حساب میآمد.»
وی سپس با اشاره به دشواریهای فیلمبرداری در گرمای طاقتفرسای جنوب ایران در فصل تابستان گفت: «با این وجود هیچکس اعتراضی نداشت و همه با علاقه کار میکردند.»
لقمانی همچنین با اشاره به بودجهی بسیار محدود این فیلم که به گفتهی او هیچ تناسبی با بودجهی فیلمهای مرتبط با موضوع دفاع مقدس نداشت گفت: «الآن که بعد از سی سال این فیلم را میبینم احساس میکنم در ثبت بعضی تصویرها باید تصمیمهای دیگری میگرفتم اما «در کوچههای عشق» خوشبختانه هنوز هم قابل تحمل و از نظر زبان سینما درخشان و به یاد ماندنی است.»
در ادامهی جلسه، خسرو سینایی در توضیح ساخت فیلم بدون استفاده از فیلمنامه گفت: «یکی از مباحثی که در طول سالهای تدریس از آن یاد میکردم مکتب «سینما/ قلم» بود که در آن، دوربین به جای قلم مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجا که آدم ماجراجویی هستم، آگاهانه تصمیم گرفتم «در کوچههای عشق» را با این تکنیک بسازم و ببینم با این روش چهگونه میتوان فیلم ساخت.»
وی گفت: «برای این کار از جوانهایی که با من همکاری میکردند خواستم خاطراتشان از روز آغاز جنگ را بنویسند. از بین متنهایی که به دستم رسید دو خط داستانی در ذهنم شکل گرفت. یکی ماجرای جوانی که به زادگاه خود برمیگردد و خاطرات کودکی با دوستان از دست رفته را مرور میکند؛ و دیگری عکس دختری که در کنار یک کیک تولد جا مانده که این دومی به صورت مستقیم از خاطرات بهروز صمدمطلق (عکاس) وام گرفته شده بود.»
سینایی افزود: «بقیهی فیلم در حد فاصل این دو تصویر و با فکر کردن به آنها سر صحنه ساخته شد. آنهم در شرایطی که مسئولان وقت هلال احمر با توزیع خوراک لوبیا و عدسِ پخته میان اعضای تولید این فیلم، پذیرایی از گروه ما را برعهده گرفته بودند.»
وی گفت: «شاید بهترین غذایی که سر صحنهی تولید این فیلم خوردیم ماهیهایی بود که یکی دو نفر از اعضای گروه، از لب شط صید کردند و با همانها روز آخر فیلمبرداری را جشن گرفتیم!»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. شاهین شجریکهن نیز در این بخش با اشاره به برخی ایدهها که در فیلم گنجانده شده گفت: «کاربرد این ایدهها در استفاده از زبان سینما و شکستن قاعدههای مرسوم به گونهای است که به نظر میرسد تاریخ ساخت فیلم جدیدتر از سه دهه قبل باشد.»
وی سپس با انتقاد از برخی نقدهای تند و غیرمنصفانهای که در زمان اکران «در کوچههای عشق» بر این فیلم نوشته شد گفت: «در حقیقت با اینگونه نگاههای جزمی، نقد چنین فیلمی به پروسهی دردناکی منجر میشود که حتی خودِ منتقد هم از نوشتن آن احساس رضایت نمیکند.»
شجریکهن افزود: «الآن که پس از گذشت سه دهه به این فیلم به عنوان یک اثر محرک احساسات نگریسته میشود میتوان گفت تکههای الهامبخشی دارد که از زمان خود جلوتر است و به همین دلیل بازبینی آن برای تماشاگر امروزی نیز اتفاق جالبی است.»
وی سپس با اشاره به مفهوم فلسفی زمان که به گفتهی او در این فیلم به چالش کشیده میشود گفت: «فیلم «در کوچههای عشق» یک نگاه بیتعارف دارد که واقعیت دهشتناک جنگ در آن منعکس شده است. جنگی که شهروندان شهرهای مرزی با تمام خصوصیات معمولی و غیرحماسیشان درگیر آن بودهاند و احتمالاً این یکی از نکتههایی است که هضم این فیلم را در زمان تولید آن دشوار کرده است.»
شجریکهن همچنین با اشاره به چشمِ ناظر (دوربین) که به تعبیر او معمولاً با چشمِ راوی در یک زاویه قرار دارد گفت: «این نکته در این فیلم به شکل بدیعی مجزاست و چشمِ ناظر نهتنها چشمِ راوی و ثبتکنندهی تجربههای او نیست بلکه میتوان گفت نمایندهی مخاطب یا ناظر برتری است که رویدادها را میسنجد و البته دوباره آنها را تجربه میکند.»
در بخش بعدی جلسه، خسرو سینایی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی سنگین بودن وزنهی سینمای مستند در این فیلم گفت: «کاربرد تکنیک مستند داستانی برای من از فیلم «آنسوی هیاهو» که حدود نیمقرن پیش ساختهام آغاز میشود و این چیز تازهای نیست. از این زاویه «در کوچههای عشق» یک فیلم داستانی است که با تکنیک مستند ساخته شده. در حالی که «کوچهی پاییز» (دربارهی زندهیاد ژازه طباطبایی) یک فیلم مستند با تکنیک داستانی است. به همین دلیل کسانی که در طول سالهای گذشته «در کوچههای عشق» را دیدهاند به اشتباه فکر میکنند این یک فیلم مستند است که در بخشهایی از آن داستانهایی هم روایت میشود.»
سینایی در بخش دیگری از صحبتهای خود با تشبیه سینما به دروازهای (در فوتبال) که گاهی ضربههای دقیق و فنی وارد آن نمیشود و گاهی به دلیل مساعد بودن فضا میزبان برخی ضربههای معمولی است گفت: «در همین فیلم، به دلیل بودجهی بسیار محدودی که در اختیار ما بود امکان بازسازی بعضی صحنهها وجود نداشت و به عنوان مثال یکی از آنها سکانس فرار شهروندان به سوی مناطق امن و دور از تیررس دشمن بود.»
وی گفت: «زمانی که میخواستیم این سکانس را بگیریم باخبر شدیم عراق به کویت حمله کرده و کویتیها در حال گریختن به سوی ایران هستند. به همین دلیل به سرعت تصمیم گرفتیم به نقطهی صفر مرزی رفته و هر طور شده این صحنهها را بگیریم. وقتی لب مرز رسیدیم، قاسم قلیپور (مدیرتولید فیلم) با اعتماد به نفسی مثالزدنی از فرماندهی که مشغول رسیدگی به وضعیت پیش آمده بود خواست مردم وحشتزده را کنترل کند تا ما بتوانیم از آنها فیلمبرداری کنیم! در چنین وضعیتی تنها کاری که انجام دادیم این بود که نمرهی عربی ماشینها را نگرفتیم؛ و بعد از سی سال، این، نخستین باری است که شیوهی ضبط آن صحنهها را بازگو میکنم.»
سینایی سپس با اشاره به باورپذیری و تصمیمگیری سریع بهعنوان دو آموزهی مهم خود از ساخت فیلمهای مستند گفت: «این دو عامل باعث میشود همواره ممنون سینمای مستند باشم و به آن ببالم.»
در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی، منتقد مهمان جلسه گفت: «رهاورد مهم تماشای چنین فیلمی آنهم پس از سه دهه این است که سینما همواره پیشنهادهای متفاوتی به تماشاگران عرضه کرده و میکند. در حالی که اغلب ما گرفتار پیشفرضهایی هستیم که با همانها به استقبال از تحلیل و نقد فیلمها میرویم.»
شاهین شجریکهن همچنین گفت: «متاسفانه گاهی با شاغولها و ترازوهای نامناسب به سراغ فیلمهایی میرویم که بعضی از آنها سرکشتر از آن هستند که به هماهنگی با این ابزارها راه بدهند و «در کوچههای عشق» به طور حتم یکی از آنهاست. فیلمی که در وطن سازندهاش با بیمهری مواجه شد اما مثل همیشه در مکانهایی که سنتهای سینمایی متفاوت و غنیتری دارند با استقبال گرم منتقدان و مخاطبان مواجه شد.»
وی گفت: «اگر مجال برای نفس کشیدن اینگونه فیلمهای متفاوت باز نشود همانطور که اکران عمومی و جریان اصلی نمایش در سینماها را به فیلمهای کمدی بیخاصیت واگذار کردیم، در آینده، فضای مواجهه با فیلمهایی از نوع «در کوچههای عشق» نیز تحت تاثیر قرار گرفته و متاسفانه اینگونه فیلمها فراموش خواهند شد.»
خسرو سینایی در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی گفت: «اقتصاد سینما خیلی محترم است اما قرار نیست همهچیزِ آن باشد.»
وی سپس با اشاره به شکست تجاری آخرین ساختهی خود (جزیرهی رنگین) که به گفتهی او با حدود چهار میلیون تومان از فهرست نمایشهای گروه هنر و تجربه کنار گذاشته شد گفت: «وقتی در اینباره از یکی از مسئولان پر نفوذ اما غیردولتی سوال کردم او گفت: «خُب فیلمِ بفروش بساز تا خوب اکران شود.» و متاسفانه این، دردناکترین جملهای بود که بعد از پنجاه سال فعالیت فیلمسازی به قلبم اصابت کرد.»