در ابتدای این برنامه که با استقبال خوب و چشمگیر علاقهمندان فیلم کوتاه همراه بود ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم گفت: «در سالهای اخیر اغلب دیده میشود که سازندگان فیلمهای کوتاه، آثار خود را به قصد ورود به عرصهی سینمای حرفهای میسازند. این در حالی است که ساختههای نیما عباسپور بیشتر شامل مولفههای فیلم کوتاه و خصوصاً فیلمهای کوتاه تجربی است.»
وی گفت: «این فیلمها نشان میدهند سازندهشان بیشتر در پی انجام تجربههای شخصی خود بودهاند. تجربههایی که برخلاف اغلب سازندگان فیلم کوتاه با هدفِ ورود به عرصهی سینمای حرفهای و ساخت فیلم بلند و سینمایی ساخته نشده است.»
نیما عباسپور در پاسخ به نکتهی مطرح شده از سوی ناصر صفاریان گفت: «به اعتقاد من این فیلمها بیشتر از آن که تجربی باشند تجربهگرا هستند. به عنوان مثال زمانی که فیلم «رویا چرا گم شده؟» فرم شرکت در یکی از جشنوارهها را پر کرده بود بعضیها معتقد بودند این فیلم اصلاً به اشتباه در بخش فیلمهای داستانی جشنواره فیلم کوتاه پذیرفته شده است!»
وی سپس با اشاره به لزوم تربیت مخاطبان نسبت به تماشای فیلم کوتاه گفت: «این روالی بود که دوست داشتم در آن فیلم بسازم. از این زاویه فیلمساز خوشبختی هستم که موفق شدم فیلمهای مورد علاقهام را بسازم.»
عباسپور همچنین گفت: «خوشبختانه با وجود موانع و سختیها، در ساخت فیلمهای کوتاهی که کارگردانی کردهام هر کاری که دلم خواسته انجام دادهام. این در حالی است که بین فیلم سوم و چهارم من چند سال فاصله افتاد چون نتوانستم هزینهی تولید را فراهم کرده و فیلم بعدیام را بسازم.»
وی افزود: «زمان تولید این فیلمهای کوتاه، ساخت فیلمهای کوتاه میتوانست راهی برای ورود به عرصهی کارگردانی فیلم سینمایی باشد اما من شاید تنها کسی باشم که جزو آن نسل بودم و هنوز فیلم بلند سینمایی نساختهام.»
عباسپور سپس گفت: «البته در سال 83 دورخیز کردم تا یک فیلم بلند و داستانی بسازم اما به دلیل مشکلی که برای تهیهکنندهی فیلم مورد بحث به وجود آمد، آن پروژه به سرانجام نرسید و بعد از آن هم درگیر انجام امور صنفی شدم که تا امروز ادامه داشته است.»
وی در ادامهی جلسه در پاسخ به پرسش دبیر کانون فیلم دربارهی احساس امروز خود نسبت به فیلمهایی که ساخته گفت: «در جزییات تمام این فیلمها میتوان تغییراتی ایجاد کرد اما نکته اینجاست که ساخت بسیاری از آنها برای من در حکم تجربه بوده است. تجربههای خوشایندی که حلقههای به هم پیوستهای را به وجود آورده است.»
عباسپور گفت: «شخصاً هیچوقت دوست نداشتم دنبالهرو کسی باشم و بیشتر دوست داشتم خودم باشم، تجربههای خودم را انجام دهم و فیلمهای مورد علاقهی خودم را بسازم.»
بخش بعدی به صحبتهای منتقد مهمان جلسه اختصاص داشت. در این بخش، پوریا ذوالفقاری ضمن تفکیک فیلمهای عباسپور به آثار شخصی و غیرشخصی گفت: «به عنوان مثال فیلم کوتاه «دور باطل» که اولین فیلم این فیلمساز نیز به حساب میآید، نسبت به فیلمهای بعدی او کمتر شخصی است. اما نکته اینجاست که تماشای فیلمهای کوتاه عباسپور نشان میدهد او در ساختههایش جدا از لحن مشخص، به مضمونها و رویکردهای مشترک نیز رسیده است.»
وی این نکته را «یک دستاورد بزرگ برای سازنده فیلم کوتاه» عنوان کرد و افزود: «در این فیلمها نوع خاصی از طنز و سرخوشی به کار رفته که همراه با لحن بازیگوشانهی فیلم، مضمونهای تلخ و هولناکی نظیر «از دست دادن نزدیکان» را نیز تحت تاثیر قرار داده است.»
وی سپس «کاربرد نقاط تاکید از سوی فیلمساز» را نقطهقوت آثار او برشمرد و افزود: «به عنوان مثال در فیلم «پیادهرویِ بزرگ» او به جای آن که تاکید را بر پیدا کردن آخرین جملهی یک رزمندهی شهید به دوست قدیمی خود بگذارد، از پرسه زدن و چنان که از نام فیلم هم برمیآید، از جزییات یک پیادهرویِ بزرگ برای این تاکید بهره برده است.»
ذوالفقاری گفت: «مولفهی مشترکی که در اغلب این فیلمها دیده میشود، روایت داستانها بعد از یک حادثه، رخداد تلخ یا فاجعه است. البته باید پذیرفت که برای ساخت اثری دربارهی ملال حتماً لازم نیست فیلم ملالآوری هم ساخت. به همین دلیل لحن فیلمهای عباسپور در بخشهایی موفقتر و در بخشهایی دیگر کمتر موفق است.»
وی افزود: «مجموعهی این عناصر، فیلمهای مورد بحث را به آثار دلپذیری تبدیل کرده که حتی در تماشای مجدد نیز کشش و جذابیت خود را حفظ کرده و نشان میدهد با یک فیلمساز روراست طرفیم که به بخشی از دنیای فیلمهای خود تبدیل شده است.»
این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «در دههی 1380 زمانی که ساخت فیلم کوتاه به عنوان مجوزی برای ساخت فیلم سینمایی مورد استفاده قرار گرفت، ساخت فیلم کوتاه به نمونهکار تبدیل شد و این لطمهی بزرگی به ساخت این نوع فیلمها بود. در حالی که فیلمهای بخش عمدهای از فیلمسازان فعال در این دهه– که نیما عباسپور هم جزو آنهاست– هنوز هم جزو آثار موفق این افراد قابل دستهبندی هستند.»
در ادامهی جلسه، ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلم خانه سینما گفت: «باید پذیرفت آنچه که در پایان تماشای فیلمهای نیما عباسپور به یاد میماند تلخی ناشی از فقدان برخی شخصیتهاست که عناصری نظیر تدوین و انتخاب موسیقی نیز در پررنگتر شدن آنها نقش داشته است.»
وی گفت: «نکتهی جالب، غیبت تلخی و تلخکامی در شخصیت حقیقی سازندهی این فیلمهاست که در فیلم «پیادهروی بزرگ» با بهرهگیری از صدای احمدرضا احمدی، تقارن جالبی هم یافته است. شاعر برجستهای که شخصیت شاد، شوخطبع و سرخوشی دارد اما به سرودن اشعار تلخکامانه و حسرتآمیز شهره است.»
نیما عباسپور در پاسخ به این نکته گفت: «برخلاف تصور شما این تلخکامی در وجود من هست اما قرار نیست کسی آن را در آثارم ببیند. اتفاقاً برخلاف تصور، من آدم خیلی تلخی هستم اما این یک وجه شخصی است و قرار نیست بروز عینی داشته باشد.»
وی سپس با اشاره به ضبط صدای احمدرضا احمدی برای فیلم «پیادهروی بزرگ» گفت: «ضبط کردن صدای ایشان برای خودم یک اتفاق مهم و بزرگ بود. خصوصاً به این خاطر که آن زمان برخلاف امروز هیچ آشنایی و نسبتی با آقای احمدی نداشتم.»
عباسپور گفت: «روزی که برای ضبط صدای آقای احمدی به منزل ایشان رفتیم میدانستیم که یکی از بزرگترین روزهای زندگی همهی ما خواهد بود و به همین دلیل خودمان را برای مواجهه با هر برخوردی از سوی ایشان آماده کرده بودیم. برخوردی که البته سراسر مهربانی بود و سرنوشت من را به گونهی دیگری تغییر داد.»
وی در ادامهی جلسه در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن، دربارهی فیلم کوتاه «پیادهروی بزرگ» گفت: «ساخت این فیلم که تقریباً تمام بخشهای آن به صورت کروماکی ساخته شده برای خود من عذابآور و یک چالش خیلی بزرگ بود. اما به نظرم در نهایت با بضاعت فنی محدودی که در آن دوره داشتیم فیلم نسبتاً قابل تحملی از کار درآمده است.»
عباسپور سپس با خنده گفت: «چندی قبل از این که «پیادهروی بزرگ» را بسازم جیمز کامرون فیلم معروف «آواتار» را ساخته بود و من با خودم فکر میکردم چهقدر جالب خواهد بود که ما هم در ایران بتوانیم با همین شیوه (کروماکی) یک فیلم بسازیم! اما جدا از شوخی، برای این که بتوانم دنیای شخصی شخصیت محوری این فیلم را نشان بدهم، استفاده از این شیوه شاید بهترین راهحل در این زمینه به نظر میرسید.»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای پوریا ذوالفقاری اختصاص داشت. وی در صحبتهای خود با اشاره به «لحن و اتمسفر به عنوان ویژگی فیلمهای کوتاه نیما عباسپور» گفت: «رسیدن به این لحن با هر فاکتور میتواند یک امتیاز مهم تلقی شود و اگر بخشهایی از این فیلمها را دوست ندارم فصلهایی است که فیلمساز در آنها از قراردادهایی که با من به عنوان تماشاگر بسته تخطی کرده است.»
ذوالفقاری افزود: «این فیلمها نسبت به موضوعهای اطراف خود (نظیر زوال زندگی و پیر شدن پدر و مادر) نگاهی نوستالژیک دارند و این نکتهها به خوبی در خدمت لحن کلی فیلم قرار گرفتهاند.»
بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی به جمعبندی صحبتهای نیما عباسپور و منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. عباسپور در این بخش با اشاره به محدودیت بودجه برای ساخت فیلمهای خود گفت: «این فیلمها با بودجههای بسیار محدود و امکاناتی که در اختیار من و دوستانم به عنوان هنرجویان انجمن سینمای جوانان قرار داشت ساخته شد اما در سالهای اخیر این وضع خیلی فرق کرده و گاهی شنیده میشود که فیلمهایی با بودجههای چند صد میلیون تومانی ساخته میشود.»
وی گفت: «این در حالی است که فیلم کوتاه «جنگل» با یک و نیم میلیون تومان و «جدول، روزنامه و سه نقطه!» تنها با صد هزار تومان ساخته شده است.»
پوریا ذوالفقاری نیز با اشاره به بودجه و امکانات به عنوان عوامل ناامیدکنندهی سازندگان فیلمهای کوتاه گفت: «خوشبختانه سینمای کوتاه و تجربی برای این مشکل راهحلهای بازیگوشانهای ارائه داده که میتوان آنها را به علاقهمندان فیلم کوتاه توصیه کرد.»
وی گفت: «احساس خوشبختی فیلمساز از ساخت فیلمهای مورد علاقهی خود بسیار غبطهبرانگیز است و همین که در آنها میتوان مضمونهای مشترک یافت یکی از مهمترین ویژگی این فیلمهاست که البته در بسیاری از آثار سینمایی یافت شدنی نیست.»
ذوالفقاری افزود: «فیلمهای کوتاه تجربی و تجربهگرا زمانی شکل میگیرد که کارگردان بتواند راهحلهای هوشمندانهای پیدا کند. راهحلهایی که فیلمساز از طریق آنها بتواند از گزند موانع رهایی یافته و فیلم خود را به سرمنزل مورد نظر خود برساند.»
لازم به ذکر است کانون فیلم خانه سینما هفتهی آینده به دلیل تقارن با عید نیمه شعبان و تعطیل عمومی، برنامه نخواهد داشت.