شب گذشته (سهشنبه بیست و یکم اسفندماه) و در آخرین برنامه از کانون فیلم خانه سینما در سال جاری که در سالن سیفالله داد برگزار شد، ابتدا فیلم تحسین شدهی «نرگس» (ساختهی رخشان بنیاعتماد) به نمایش درآمد و سپس جلسهی نقد و بررسی این اثر با حضور مهرزاد دانش، منتقد سینما برگزار شد.
در ابتدای این برنامه که با حضور جمعی از دستاندرکارانفیلم «نرگس» برگزار شد ناصر صفاریان، دبیر کانون فیلمِ خانه سینما ضمن اشاره به فعالیت قابل ستایش فیلمخانهی ملی ایران در نگهداری، مرمت و بازسازی آثار به جا مانده از تاریخ سینمای ایران، از لادن طاهری، مدیر این فیلمخانه دعوت کرد تا پیش از آغاز نمایش «نرگس» توضیحاتی دربارهی فعالیتهای این مرکز ارائه دهد.
در این بخش، لادن طاهری، مدیر فیلمخانهی ملی و رییس فعلیموزه سینمای ایران گفت: «خوشحالم که امشب و در کنار شما به تماشای فیلمی مینشینم که سالها قبل آن را دیده بودم.»
وی گفت: «با وجود این که در طول سالهای اخیر، تماشاینسخههای اصلاح و مرمت شدهی بسیاری از فیلمها را تجربه کردهام اما هر بار که به تماشای یکی از این آثار– خصوصاً فیلمهایی که همهمان آنها را دوست داریم– مینشینم احساس میکنم تجربهی عجیب و تازهای به دست آوردهام.»
طاهری گفت: «بعضی فیلمها را در دورهی خودش بارها دیده بودم. به عنوان مثال حدود بیست و هفت سال پیش که فیلم «نرگس» به نمایش عمومی درآمد چندبار این فیلم را دیده و تمام جزییات آن را به خاطر داشتم. اما وقتی نسخهی اصلاح و مرمت شدهی آن را دیدم تازه متوجه شدم فیلمی که خیلی دوست داشتم و چندین و چندبار دیده بودم را در واقع اصلاً ندیدهام!»
وی سپس با اشاره به مرمت برخی فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران نظیر «گاو»، «یک اتفاق ساده» و «اونشب که بارون اومد» به عنوان «تجربههای موفق و خوب در این زمینه» گفت: «در سالهایی که نگهداری فیلمهای تاریخ سینمای ایران متداول نبوده، فیلمخانهی ملی ایران یک نسخه از همهی فیلمها را در گنجینهی آثار خود محافظت کرده تا امروز به لطف فنآوری، اشکالات تصویری و فنی فیلمها برطرف شده و در اختیار بینندگان علاقهمند قرار گیرد.»
طاهری همچنین گفت: «خوشحالم امشب به تماشای «نرگس»مینشینیم و بعد از سالها با تمام جزییات، تماشای آن را میبینیم. این فیلم جزء آثاری است که بنیاد سینمایی فارابی بهفیلمخانه ملی ایران کمک کرده تا نسخهی اصلاح و مرمت شدهیآن، برای تماشا به بینندگان عرضه شود.»
در ادامه رخشان بنیاعتماد کارگردان «نرگس» از مدیرفیلمخانه ملی ایران تشکر ویژه کرد و گفت: «در برابر لادنطاهری تعظیم میکنم و معتقدم که او سینمای ایران را نجاتداده است.»
وی در ادامه افزود: آنهایی که اهل خانوادهی سینما هستند،میدانند نسخه ترمیم شده یعنی چه؟ من زمانی به این مرحلهرسیدم که متوجه شدم هیچ نسخهای از فیلمهایم وجود ندارد وما درگیر چه فاجعهای هستیم.»
کارگردان فیلم «نرگس» یادآور شد: «بدون هیچ تعارفی نهاددولتی یا وزارتخانهای در این مملکت سراغ ندارم که توانستهباشند مانند فیلمخانهی ملی ایران با این تدبیر و اندیشه،سینمای ایران را نجات دهند و من در برابر خانم طاهری براینگهداری و مرمت فیلمهایم تعظیم میکنم.»
وی با قدردانی از فعالیتهای مدیران استودیو روشنا در مرمت وبازسازی فیلمها، دربارهی مواجهه خود با «نرگس» در سالهایاخیر گفت: «اخیراً و از زمانی که این فیلم به همت بنیادسینمایی فارابی و فیلمخانهی ملی ایران مورد اصلاح و مرمتقرار گرفت چندبار آن را دیدهام.»
بخش بعدی برنامه به خیر مقدم عوامل سازندهی «نرگس» و دیدار آنها با تماشاگران حاضر در سالن اختصاص داشت. در ابتدای این بخش که از جمع سازندگان فیلم «نرگس»، جهانگیر کوثری (مدیر تولید)، محسن عبدالوهاب (منشی صحنه و دستیار کارگردان)، امیر اثباتی (طراح صحنه و لباس)، پرویز آبنار (صداگذار) و میترا محاسنی (عکاس) در آن حضور داشتندرخشان بنیاعتماد با اشاره به ویژگیهای خاص اصلاح و مرمت فیلمهای سینمایی گفت: «سه سال پیش، زمانی که قرار بود برنامهی مرور بر آثار من در برلین برگزار شود ناگهان بعد از سالها به خود آمدم و متوجه شدم به غیر از فیلم «قصهها» کهدیویدیِ آن در سالهای اخیر منتشر شده، متاسفانه نسخهی ویدئویی هیچکدام از فیلمهایم در دسترس نیست.»
وی گفت: «شاید اگر فعالیتهای فیلمخانهی ملی ایران در سالهای اخیر نبود، تنها نشان بعضی فیلمها، همان نسخههایناقص و بیکیفیتی باقی میماند که از سالهای دور در بازار ویدئو باقی مانده است.»
بنیاعتماد همچنین ضمن اشاره به تحلیل ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم) دربارهی نگاه منتقدانهی اجتماعی «نرگس» و کاهش وجوه ملودرام در فیلمهای بعدی خود گفت: «آثاری که بعد از این فیلم ساختم طبیعتاً نه تنها از این زاویه بلکه از زوایای دیگر هم تفاوتهایی داشته است. اما نکته اینجاست که شاید بتوان گفت یک ویژگی در همهی آنها به صورت مشترک دیده میشود و آن تجربهگرایی است. ویژگی خاصی که حتی در این سن و سال هم رهایم نکرده است.»
وی گفت: «قاعدتاً اولین فیلم من باید «زیر پوست شهر» میشد که فیلمنامهی آن حتی قبل از این که «خارج از محدوده» را بسازم نوشته شده بود و عنوان اولیهی آن «طوبی» بود. اما آن فیلمنامه در زمان خود اجازهی ساخت نگرفت و باعث شد فیلمنامهی «خارج از محدوده» که با وجود وجه اجتماعی،فضایی طنزآلود داشت و قبلاً تصویب شده بود را برای ساخت انتخاب کنم.»
بنیاعتماد گفت: «این که در آن سالهای آغاز فعالیتم به سراغساخت فیلمهای طنز رفتم، بیشتر بهخاطر جوانی و کمدانشیبود؛ و شاید اگر الآن بود جرات نمیکردم به این سمت حرکت کنم!»
وی افزود: «به نظرم تفاوت سه فیلم اول با سایر آثار کارنامهام، این بود که در آنها با شور جوانی و از یک زاویهی دور (لانگشات) به تعهد اجتماعی و شخصیتهای درگیر مسائل روزمره پرداخته بودم اما از «نرگس» به بعد این روند برعکس شد و از طریق شخصیتها به شرایط اجتماعی نگاه کردم.»
بنیاعتماد سپس در پاسخ به پرسش دیگری از دبیر کانون فیلمخانه سینما دربارهی نحوهی پیدا شدن شخصیتهای داستان «نرگس» گفت: «آن زمان برای تحقیق دربارهی ساخت یک فیلممستند به بند زنان در «زندان قصر» میرفتم. در حقیقت، شخصیت «آفاق» در این فیلم برگرفته از شخصیتهای مختلفی است که در این زندان حضور داشتند. او نمونهی هیچکدامشاننیست اما شبیه خیلی از آنهاست.»
وی گفت: «شخصیت نرگس هم از دلِ یک تحقیق دربارهی زنان سرپرست خانواده بیرون آمد. میتوان گفت فیلمنامهی «نرگس» حاصل نگاه همدلانهای است که به آدمهای فراموششدهی جامعه داشته و دارم.»
بنیاعتماد همچنین در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی دلیل عدم اشاره به برخی نشانههای روز جامعه در فیلم «نرگس» گفت: «این نکته به خود فیلم برمیگردد و دلیل خاص دیگری ندارد. به عنوان مثال پیش از آن که «نرگس» را بسازم، در فیلم «پول خارجی» به تاثیر قدرت پول ملی در برابر ارز پرداخته بودم. فیلمی که چندان موفق نبود اما در حال حاضریکی از مهمترین سندهای دوران خودش به حساب میآید.دورانی که در آن، جنگ، تازه به پایان رسیده بود و دلار و بازار آشفتهی آن، تاثیر خود را بر زندگی مردم عادی به رخ میکشید.»
وی گفت: «زمانی مشخصهها را برای اشاره به یک زمان خاص لازم دارید و آن مشخصهها جزو الزام داستان فیلم شما خواهد بود. اما معنای سینمای اجتماعی، داشتن مُهرِ زمان نیست ودر ضمن، مُهرِ زمان نیز نمیتواند دلیلِ مصرفی بودن یک اثر باشد.»
بنیاعتماد افزود: «در فیلم «نرگس» با موقعیتهای خاص وحتی نوع پوششهایی مواجهیم که احتمالاً بسیاری از جوانهابا آن بیگانه هستند.»
وی گفت: «در حدود چهل سال فیلمسازی که با مستند شروع شده و با سینمای داستانی ادامه پیدا کرده، همواره داستانهایم را با الهام از موقعیتهای واقعی ساختهام. اما متاسفانه باید بگویم در طول این مدت نه تنها محرومیت موجود در زندگی قشر عظیمی از جامعهی ما کمتر نشده بلکه دایرهیسیاهِ فقر و محرومیت، در آن وسیع و وسیعتر هم شده!»
بنیاعتماد سپس با اشاره به «جوهر فیلم نرگس» که به گفتهی او «آدمهای فراموش شده و رها شده در جامعه» هستند گفت: «الآن که فیلم را دوباره میبینم احساس میکنم دزدیها در مقابل سرقتهای کلانی که امروز صورت میگیرد چهقدر معصومانه و حتی میتوان گفت رویاپردازانه بوده است!»
بخش بعدی جلسه به صحبتهای منتقد مهمان برنامه اختصاص داشت. مهرزاد دانش در این بخش با تشکر از حُسن سلیقهی دبیر کانون فیلم برای انتخاب «نرگس» به عنوان آخرین برنامهی سال جاری گفت: «فیلمهای بسیاری وجود دارند که در سالهای دور آنها را دیدهایم اما وقتی دوباره به تماشای آنها مینشینیم سرخورده و پشیمان میشویم. فیلمهایی که اشاره به آنها احتمالاً فهرست پرشماری را در بر خواهد گرفت.»
وی گفت: «به همین خاطر هراس داشتم که دوباره «نرگس» را ببینم. اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و فیلم، هنوز سرپاست.»
دانش در ادامهی صحبتهای خود با اشاره به «پسزمینهی اجتماعی، وجوه ملودرام و ارتباط بسیار محکم میان شخصیتهای فیلم» گفت: «خوشبختانه وجود این نکتهها باعث شده فیلم «نرگس» با وجود نزدیک به سه دهه از ساخته شدن آن همچنان سرِ پا بماند. اگرچه باید توجه داشت که اگر خود خانم بنیاعتماد در موقعیت فعلی تصمیم به ساخت این فیلم میگرفت حتماً تغییراتی در نحوهی میزانسن و کارگردانی فیلم ایجاد میکرد.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود، «ملودرام» را «ژانر غالب» این فیلم برشمرد و افزود: «شاید بتوان «نرگس» را اولین ملودرام جدی سینمای ایران دانست که از عمق، بافت و شخصیت برخوردار است.»
دانش همچنین گفت: «فیلم از همان اول جدیت خود را به اثبات میرساند و تعلیق لازم را در مخاطب ایجاد میکند که
بعدها (در طول روند این فیلم) دامنهدارتر، وسیعتر و طبعاًعمیقتر میشود.»
وی سپس با اشاره به آنچه که او آن را «تکانههای کنجکاویفیلم» مینامد گفت: «این معماها در طول فیلم بیشتر خود را نشان میدهند و حس تعلیق را در مخاطب پررنگتر میکنند.»
دانش گفت: «فیلم «نرگس» با توجه به زمان تولید خود، از روایت و داستانپردازی خیلی خوبی برخوردار است و تم اصلی خود را از میان آدمهای تنها و بیکسی انتخاب کرده که از بدِ روزگار به هم پناه آوردهاند.»
وی افزود: «آدمهای این فیلم بد نیستند و حتی همدلی مخاطب را نیز برمیانگیزند. هرکدام از آنها عقبه و گذشتهای دارند که قابل درک است اما از میان آنها فقط نگاه نرگس رو به آینده است و احتمالاً به همین خاطر نام او برای این فیلم انتخاب شده.»
دانش سپس شخصیتهای این فیلم را «آدمهای مفلوکی» دانست که موقعیت زمانه، آنها را به سمت اَعمال مجرمانه سوقداده است: «شاید برای جوانهایی که امروز فیلم «نرگس» را میبینند چندان قابل درک نباشد اما نکته اینجاست که ساخت چنین فیلمی در زمان و زمانهی خود بسیار جسارتآمیز وشجاعانه بود.»
بنیاعتماد نیز ضمن تایید این نکته گفت: «در دورانی که فیلم «نرگس» ساخته شد، طرح شخصیت آفاق بر پردهی سینما و همدلی منِ فیلمساز با او یک اتفاق مهم به حساب میآمد. شخصیتی که از دل محلههای بدنام شهر بیرون آمده بود و مندر هنگام تحقیق در زندان قصر با خیلیها که شبیه او بودندآشنا شده بودم.»
وی همچنین گفت: «در فیلم «نرگس» صحنهای وجود دارد که در آن آفاق (فریماه فرجامی) را میبینیم که بعد از بیرون انداخته شدن توسط عادل (ابوالفضل پورعرب) در یک شب بارانزده در ایستگاه اتوبوس نشسته و توسط یک مرد ولگرد و زنباره مورد دعوت به همراهی قرار میگیرد. این اولین سکانسی است که در فیلم «نرگس» تولید شده بود اما متاسفانه به دستور مدیران وقت وزارت ارشاد از فیلم حذف شد.»
بنیاعتماد گفت: «باید اعتراف کنم داغ این سکانس هنوز و سالها پس از ساخته شدن این فیلم بر دلم سنگینی میکند. به همین دلیل پزیتیو آن سکانس را به موزهی سینمای ایران هدیه دادهام تا دستکم در جایی محفوظ بماند.»
وی گفت: «آن سالها فیلمسازها مجبور بودند نگاتیو و پزیتیو صحنههای حذف شده را به وزارت ارشاد تحویل دهند و من کمد یکی از کارمندان وزارتخانه را به یاد میآورم که پر از لحظهها و صحنههای سانسور شده بود. لحظهها و صحنههایی که به اجبار از دل فیلمها بیرون آمده بود.»
در ادامهی جلسه، رخشان بنیاعتماد در پاسخ به پرسش دبیر کانون فیلم دربارهی وجه تمثیلی شخصیتهای این فیلم گفت: «هیچوقت در نوشتن شخصیتها از وجه تمثیلی به آنها نگاه نکردهام اما وقتی به شخصیتی که خلق شده نگاه میکنم احساس میکنم آنها ماکت مقوایی نیستند و از لایههای مختلفی برخوردارند. طبعاً در چنین شرایطی تماشاگر هم میتواند برداشتهای تمثیلی خود را داشته باشد.»
وی سپس در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن گفت: «من در این فیلم قهرمان ندارم. اما اگر اصرارداشته باشیم که از میان آنها قهرمان انتخاب کنیم باید بگویم از نظر من هر شخصیتی که در جهت تغییر حرکت کند میتواند قهرمان باشد.»
بنیاعتماد همچنین دربارهی تعمدی بودن عدم نمایش صحنهی مرگ شخصیت آفاق در فیلم گفت: «این صحنه برای او چیزی بیشتر از مرگ بود. در حقیقت، در سکانس مورد بحث، آفاق به جای آن که بمیرد، تمام میشود. یعنی اگر برخورد کامیون با او نشان داده میشد امکان برداشت و تصور خودکشی دربارهی او قوت پیدا میکرد اما در شکل فعلی او فقط تمام میشود.»
در ادامهی جلسه، منتقد مهمان برنامه گفت: «فیلم «نرگس» یک ملودرام ساده نیست که به پناه آوردن آدمهای عاشق و تنها به هم خلاصه شده باشد. در این فیلم یک پسزمینهی اجتماعی وجود دارد که در فیلمهای بعدی بنیاعتماد پررنگتر شده و جزو مولفههای مشترک در آثار او به حساب میآید.»
مهرزاد دانش گفت: «به نظر میرسد نابهسامانیهای فردیشخصیتهای داستان، سایهای از پسزمینههای اجتماعی چنین فیلمی است. پسزمینههایی که رابطه و انگیزهی میان آنها را شکل داده است.»
وی سپس با اشاره به موضوع حاشیهنشینی در فیلمهای خانم بنیاعتماد گفت: «این پدیده از عارضهی «فزونشهر شدن» شهرها و گسترش بیرویهی آنها ناشی شده است که بهدلالتهای اجتماعی اشاره دارند. عارضههایی که متاسفانه هنوز هم کلانشهرهای ما را تهدید میکنند.»
صحبتهای امیر اثباتی، طراح صحنه و لباس این فیلم و جهانگیر کوثری، مدیر تولید آن از حاشیههای این جلسهی نقد و بررسی بود. اثباتی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی میزان طراحی و ساخت فضاهای مورد نیاز فیلم گفت: «بنای فیلم «نرگس» بر این بود که تا حد امکان، فضاهای مورد نظر را به صورت مستند به تصویر بیاورد و به همین دلیل در محلههای مختلفی دنبال جایی گشتیم که مناسب زندگی شخصیتهای داستان باشد و برای انجام این کار حتی به خاک سفید تهرانپارس هم سر زدیم اما به شکلی اتفاقی این لوکیشن و ساختار بسیار فرسودهی آن را در روبهروی دفتر تولید فیلم پیدا کردیم.»
وی گفت: «فضاهای مورد نیاز فیلم که امکان دسترسی به آنها وجود نداشت نیز در دفتر تولید فیلم ساخته شد. فضاهایی نظیر اتاق زندگی و مغازهی شخصیت یعقوب، یکی از اتاقهای زندان و بخشهایی از خانهی عادل.»
اثباتی افزود: «ناگزیر بودیم برخلاف فیلمهای تاریخی که طراحی صحنه در آنها یک الزام به حساب میآید، از این ساخت و سازها به عنوان یک روش تولیدی استفاده کنیم و این برای من بسیار جذاب بود.»
جهانگیر کوثری نیز دربارهی شرایط تولید «نرگس» گفت: «زمانی که این فیلم ساخته شد، جامعه هنوز دچار تلاطم، اختلاسها و دزدیهای فعلی نشده بود و به همین دلیل با بودجههای محدود هم میشد به تولید فیلم روی آورد.»
وی گفت: «هزینهی تولید «نرگس» در زمان خودش چهارده میلیون و دویست هزار تومان بود که فقط با یک برنامهریزیبسیار دقیق انجامپذیر بود.»
کوثری افزود: «وقتی برای دریافت پروانه ساخت این فیلم اقدام کردیم برخی اعضای این کمیسیون در رودربایستی قرار گرفته بودند و رویشان نمیشد که بگویند این فیلم را نسازید! اما توصیههایی دربارهی پررنگتر شدن بعضی شخصیتهای فیلم از جمله نرگس داشتند.»
وی سپس با اشاره به جسارتآمیز بودن فیلمنامه، فیلمبرداری و موسیقی متن فیلم مورد بحث گفت: «متاسفانه مدیر وقت نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد با فیلم «نرگس» زاویه داشت و پس از مدتی جلوی نمایش عمومی آن را گرفت. اما خوشبختانه بعد از تغییر مدیریتها محدودیت مورد نظر لغو و دستور به ادامهی نمایش فیلم داده شد.»
کوثری سپس گفت: «با تمام این حرفها توزیع نوار ویدئویی این فیلم با استقبال خیلی خوبی همراه بود و این کاملاً برخلاف تصور عمومی ما بود.»
در ادامهی این جلسهی نقد و بررسی، مهرزاد دانش گفت: «فیلم«نرگس» فقط از نظر درونمایه و محتوای اجتماعی ارزش ندارد و این ارزشها در نمودهای بصری فیلم نیز به چشم میخورد.»
وی با اشاره به سکانس آغاز فیلم که در آن، شخصیت آفاق، خود را در میان آشغالهای کنار خیابان پنهان میکند و همچنین نخستین نگاه عادل به نرگس در دستشویی بیمارستان گفت: «در «نرگس» وجوه بصری و کارگردانیِ فیلم نیز همپای درونمایهی اثر از ارزشهای قابل اشارهای برخوردار است.»
دانش سپس گفت: «درست است که در سینمای بنیاعتماد،پسزمینههای تلخی وجود دارد اما در فیلمهای او امید نیز همواره وجود داشته و نگاه او به سوی اصلاح شدن بوده است. نگاهی که باید گفت بسیار قابل توجه و ارزشمند است.»
بخش پایانی جلسهی نقد و بررسی «نرگس» به جمعبندی صحبتهای رخشان بنیاعتماد اختصاص داشت. این فیلمساز پرسابقه با اشاره به برخی دیدگاههای یکی از سرمایهگذاران فیلم که به گفتهی او تاریک بودن صحنههای فیلم را مانع فروش آن میدانست گفت: «فیلمبرداری این فیلم، شجاعت و ریسک بزرگی میطلبید که حسین جعفریان به خوبی از پس آن برآمد.»
وی سپس با اشاره به تدوین فیلم «نرگس» به عنوان یکی دیگراز ویژگیهای آن گفت: «از آنجا که این فیلم موقعیتهای خاصی داشت دلم میخواست فضاهای آن نیز گرفته و تاریک باشد. برای ساخت این فضا از همکاری امیر اثباتی در ترکیب رنگها و تمهید حسین جعفریان در ثبت فضاهای تاریک برای این فیلم بهره بردم که در هنگام اکران عمومی، به دلیل وضعیت خاصی که آپاراتهای نمایش فیلم داشتند چیز چندانی روی پرده دیده نمیشد!»
بنیاعتماد گفت: «این فیلم در دوران کمبود نگاتیو کداک ساخته شد و تصویرهایی که به دلیل ویژگیهای رنگی خود باید با این نوع خاص از نگاتیو ساخته میشد، با استفاده از نگاتیو فوجی فیلمبرداری شد. نتیجهی درخشانِ کار او سالها بعد از تولید «نرگس» و زمانی مشخص شد که این فیلم در سالن لینکلنسنتر شهر نیویورک و با آپاراتهای استاندارد به نمایش درآمد. شکل خاصی از فیلمبرداری که اغلب تماشاگران آمریکایی را به وجد آورده بود.»
|
|