در ابتدای این نشست که مصطفی شیری اجرای آن را برعهده داشت، رضوان سرمد، کارگردان فیلم مورد بحث، در پاسخ به پرسشی دربارهی نحوهی شکلگیری ایدهی ساخت این فیلم گفت: «خانهسازی و ماجرای ساخت و سازهای افسارگسیخته در شهرهای بزرگ و کوچک همواره جزو دغدغههای من بوده است. ساخت آپارتمانهایی که بدون رعایت کمترین اصول انسانی ساخته و فروخته میشود.» وی گفت: «دلم میخواست دربارهی چنین موضوعی فیلم بسازم اما نمیدانستم از کدام زاویه باید به این سوژه نزدیک شوم. تا این که یک روز در خانهی پدریام متوجه مشاجرهی والدینم بر سر تخریب و بازسازی خانهی قدیمیمان شدم. متوجه شدم ناراحتی مادرم بهخاطر آسیبهایی است که درختهای خانه را تهدید میکند؛ و احساس کردم این نکته میتواند مثل نخی نامرئی، هجوم ساخت و سازهای بیرویه را به دغدغههایم پیوند بزند و زیرمتن فیلم را کامل کند.»
سرمد سپس «همهی بچههای مامان» را «یک مستند مشاهدهگر» دانست و افزود: «با وجود این که مرحلهی فیلمبرداری این فیلم حدود دو سال طول کشید اما از روز اول میدانستم چهکار میخواهم انجام دهم و دنبال چه هستم.»
وی در ادامهی جلسه در پاسخ به پرسشی دربارهی دلیل مداخله نکردن خود در حوادث جلوی دوربین گفت: «احساس میکردم تنها مدلی که میتوان این فیلم را ساخت همین است. به همین خاطر با وجود این که تا قبل از «همهی بچههای مامان» چنین تجربهای انجام نداده بودم تصمیم گرفتم فیلمبرداری و صدابرداری فیلم را خودم انجام دهم. دلیلاش هم این بود که میدانستم مرحلهی ساخت این فیلم خیلی طولانی خواهد بود و با خودم فکر میکردم اگر گروه چند نفرهی فیلمبرداری و تولید هم به این ماجرا اضافه شود ممکن است بسیاری از نکتههایی که جزو طبیعت روزمرهی زندگی است شکلی غیرطبیعی پیدا کند.»
سرمد در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «البته اگر به گذشته برگردم صدابرداری فیلم را حتماً با امکانات بهتری انجام خواهم داد.»
سرمد همچنین در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی اشارههای تلویحی فیلم به تاثیر مستقیم تحریمهای اقتصادی بر زندگی مردم عادی گفت: «واقعیت این است که اگر شرایط اقتصادی در کشور ما وضعیتی طبیعی داشت تقریباً همهمان از وضعیت بهتری برخوردار بودیم.»
وی گفت: «بههرحال باید پذیرفت ریشهی تمام این مشکلات در تحریمها، مشکلات اقتصادی و بحرانهای سیاسی است. مشکلاتی که به صورت مستقیم بر زندگی مردم عادی تاثیر گذاشته است.»
وی با اشاره به این نکته به عنوان زیرمتنهای اجتماعی فیلم خود گفت: «این که پدر و مادری تصمیم بگیرند برای کمک به خانهدار شدن فرزندانشان خانهی قدیمی خود را تخریب و با مشارکت فرد دیگری آن را بازسازی کنند اصلاً طبیعی نیست. در حال حاضر سه نفر از فرزندان خانوادهی ما تحصیل کرده و متاهل هستند اما با وجود تلاشهای فراوان تا کنون نتوانستهاند صاحب خانه شوند و یک زندگی متناسب با شان خود بسازند.»
سرمد سپس دربارهی مرحلهی طولانی تولید و تعداد جلسههای فیلمبرداری «همهی بچههای مامان» گفت: «برای این فیلم حدود صد ساعت راش در اختیار داشتم که در طول دو سال فیلمبرداری ناپیوسته ضبط شده بود. تدوین آن هم شرایط مشابهی داشت و از آنجا که به صورت پیوسته انجام نمیشد زمانی در حدود یکسال را در بر گرفت.»
وی گفت: «از آنجا که خودم در تهران زندگی میکنم، در طول تولید این فیلم بارها مجبور شدم به همدان (محل زندگی پدر و مادرم) سفر کنم. طولانیترین مدت سفرم زمانی بود که خانهمان در حال تخریب بود و من برای این که هیچکدام از لحظههای این اتفاق را از دست ندهم باید در همدان میماندم.»
وی همچنین در پاسخ به پرسش دیگری دربارهی میزان مداخلهی خود در فیلم گفت: «برای آن که از بیواسطه بودن فاصله نگیرم فقط پیشبینیها را انجام میدادم و در هیچ چیز دیگری (از جمله: محل نشستن و نحوهی صحبت کردن دربارهی مسائل مختلف) دخالت نمیکردم.»
سرمد گفت: «البته مادرم جزو نسلی است که به حجاب، اعتقاد کامل دارد اما از آنجا که میدانستم وقتی اتفاقی بیافتد، مادر منتظر آمدن پدرم میشود تا ماجرای پیش آمده را برایش تعریف کند از او میخواستم بهخاطر فیلمبرداری، حجاب و نوع پوشش خود را رعایت کند.»
وی گفت: «بعضی روزها از مادرم میخواستم هیچ تغییری در حجاب خود نداشته باشد و این باعث مشکلاتی در روند زندگی عادی او شده بود.»
رضوان سرمد در بخش دیگری از جلسه، در پاسخ به واکنش یکی از تماشاگران که به «تاثیر کمرنگ تخریب کردن خانه بر موضوع از بین رفتن درختها» اشاره کرده بود گفت: «نکته اینجاست که اگر این فیلم ساخته نشده بود باز هم این مشکلات و درگیریها وجود داشت. البته خانهی ما میتوانست بدون ایجاد کمترین مشکل برای درختها ساخته شود؛ اگر شهرداری همکاری و برای حفظ جان درختها با تغییر مسیر پارکینگ از سوی دیگرِ خانه موافقت میکرد.»
وی گفت: «متاسفانه اغلب ما موضوع حفظ درختها را به سُخره گرفتهایم و از آنجا که زمین به کالای مناسبی برای سرمایهگذاری تبدیل شده، منافع خود را به نگهداری درختها در محل زندگیمان ترجیح میدهیم.»
سرمد سپس دربارهی دلیل طولانی بودن فیلم خود گفت: «تدوینگر فیلم (مرتضی پایهشناس) اصرار داشت فیلم را خیلی کوتاه نکنیم. قصد ما این بود که تماشاگر، هشتاد دقیقه همراه با خانوادهی من زندگی و مشکلات زندگی ما را درک کند.»
وی گفت: «در حقیقت اینقدر که نحوهی زیست خانواده برایم مهم بود، به هم چسباندن سایر اتفاقهای روزمرّه در کنار هم چندان اهمیت نداشت.»
سرمد افزود: «موافق کش آمدن فیلم نیستم اما از سوی من و تدوینگرم استفاده از تمام لحظههایی که در فیلم از آنها استفاده شده حتماً دلیلی داشته است. البته شاید دلایل ما برای مخاطب قانعکننده نبوده اما نکته اینجاست که نمیتوان همهی سلیقهها را راضی نگهداشت.»
وی در توضیح نحوهی تدوین «همهی بچههای مامان» گفت: «در بخشی از کار، مرتب کردن راشها توسط من انجام شد و بقیهی کارها توسط مرتضی پایهشناس انجام شد. خوشبختانه ذهنیت ما خیلی به هم نزدیک بود و هیچ چالشی با هم نداشتیم.»
وی همچنین دربارهی ضرباهنگ فیلم که برخی تماشاگران آن را خستهکننده توصیف کردند گفت: «متاسفانه در کشور ما تحمل چندانی برای تماشای فیلمهای مستند وجود ندارد و ظاهراً هیچکدام از ما برای مواجهه با این نوع اثر آموزش ندیدهایم. البته باید پذیرفت حتی فیلمهای کوتاهی هم وجود دارند که دستکم چند دقیقه از آنها اضافه است اما موفقیت برخی از آنها در جشنوارههای جهانی نشان میدهد دیدگاه سایر تماشاگران با دیدگاه مخاطبان ما فرق دارد.»
سرمد گفت: «نمونهاش بخش عمدهای از فیلمهای خارجی است که امسال در جشنوارهی سینماحقیقت به نمایش درآمد. شک ندارم اگر مستندسازان ایرانی چنین فیلمهای خستهکننده، طولانی و کشداری بسازند با برخوردهای قهری شدیدی مواجه خواهند شد!»
وی افزود: «متاسفانه معیار ما برای کوتاه یا بلند بودن مستندها نکتههایی است که عمدتاً در سینمای داستانی مورد استفاده قرار میگیرد. حال آن که به نظرم نگاه کردن به تلفن همراه در طول تماشای فیلم مستند میتواند امری طبیعی باشد. به عنوان مثال مدت زمان فیلم تحسینشدهی «عراق؛ سال صفر» شش ساعت است و بعید میدانم در طول تماشای این فیلم هیچکس از جای خود تکان نخورده باشد!»
رضوان سرمد در بخش دیگری از جلسه، صحنهی لمس برگها توسط مادر و عذرخواهی او از آنها را یکی از مهمترین بخشهای فیلم خود دانست و افزود: «شاید اگر بیشتر از این به چنین موضوعی میپرداختم اغراقآمیز و دروغین جلوه میکرد.»
وی گفت: «زمانی که من و خواهر و برادرهایم ازدواج نکرده و از خانه نرفته بودیم، مادر تا این حد به درختهای خانه وابسته نبود. شاید بتوان گفت آنها برای او جایگزین بچههایی شدهاند که حالا هرکدامشان خانه را ترک کرده و سر خانه و زندگی خود رفتهاند.»
سرمد سپس در پاسخ به پرسشی دربارهی واکنش تماشاگران جشنوارهها نسبت به فیلم خود گفت: «از واکنش تماشاگران در مونترآل (جشنوارهای که فیلم «همهی بچههای مامان» اخیراً در آن به نمایش درآمده) خبر ندارم اما وقتی در حاشیهی جشنوارهی سینماحقیقت، تیزر این فیلم را به برخی مهمانهای جشنواره نشان دادم، آنها با بخشهایی که به برخی شوخیها و مسائل خانوادگی اشاره داشت ارتباط خوبی برقرار کرده و معتقد بودند اشارهی فیلم به تقابل بخش کوچکی از جامعه با مشکلات اجتماعی، یک موضوع جهانی است.»
وی در بخش پایانی این نشست پرسش و پاسخ گفت: «ساخت چنین فیلمهایی که نیازمند کمرنگ کردن عناصر تدوین و کارگردانی است، دشوار و نیازمند خطرپذیری بسیاری است.»
سرمد سپس با اشاره به عدم موفقیت فیلم خود در جشنوارهی سینماحقیقت گفت: «شاید داوران جشنواره احساس کرده بودند کار خاصی روی این فیلم انجام نشده اما بههرحال خوشحالم که فیلم موفق شده بخش عمدهای از مخاطبان را سرگرم کرده و با آنها ارتباط برقرار کند.»