در این مراسم ابراهیم مختاری (رئیس)، محمدرضا مویینی (نایب رئیس)، بهمن اردلان و سید مهدی خادم (اعضای هیئت مدیره)، منوچهر شاهسواری (مدیرعامل)، ناصر عنصری (قائم مقام مدیرعامل) و بسیاری از روسای اصناف و تشکلهای خانه سینما و چهرههای سینمای کشور نظیر فرشته طائرپور، پروین صفری، ناهید علامی، حسن حسندوست، سیروس الوند، داریوش اسدزاده، محمدحسین حقیقی، فاطمه گودرزی، همایون ارشادی، کارن همایونفر، محمدرضا منصوری ،بهرنگ دزفولی زاده ، سیامک زمردی،کوروش پیرو ، حافظ احمدی، مهدی دلخواسته، حسن شجاعی، اردشیر شلیله، نوید محمودی، بهروز صادقی،... و جمعی از عکاسان سینمای ایران و رسانهها حضور داشتند.
دکتر شهابالدین عادل به عنوان عضو شورای مرکزی و نماینده انجمن عکاسان سینمای ایران، اولین سخنران این مراسم بود که پس از تلاوت قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی به دعوت مجری پشت تریبون قرار گرفت. و اظهار داشت:
از هیئت مدیره و مدیرعامل خانه سینما تشکر میکنم که از این برنامه حمایت کردند. ملت ایران در طول تاریخ کهن خود و به ویژه در تاریخ معاصر بارها و بارها شجاعت و فداکاری خود را در همه امور سرزمینش نشان داده است. متاسفانه یکی از این حوادث، فاجعه تلخ ساختمان پلاسکو بود که به شهادت تعدادی از مأموران فداکار و جان بر کف اطفاء حریق و آتش نشان منجر شد.
برنامه امروز به پاسداشت، فداکاری و گرامیداشت یاد شهدای این آتشسوزی توسط انجمن عکاسان و خانه سینما اختصاص دارد. نکتهای را که باید بر آن تأکید کنم توجه به این نکته است که یک عکاس همیشه عکاس است و برای او فرقی نمیکند که عکاس خبری باشد یا عکاس فیلم یا عکاس مستند و یا عکاس اجتماعی.
عکاسان همیشه به عنوان نخستین افرادی که در وقایع و رخدادها حضور دارند شناخته میشوند. چرا که یک عکاس همواره این رسالت وظیفه را در خود احساس میکند که وقایع را ثبت کند.
عکسهای بسیاری از این فاجعه ثبت شد که حضور عکاسان را در موقعیتهای خطرناک این حادثه نشان میدهد. با اینکه همه آنها احتمال میدادند که اتفاق و فاجعه خطرناکتر و اسفبارتری در شرف وقوع است، اما بنا به رسالت خود پابه پای آتش نشانان و امدادگران به قصد ثبت تصاویر به عنوان اسناد تاریخی در میان آتش و دود حرکت کردند.
به دلیل محدودیتها ما توانستیم از هر عکاس فقط یک عکس را انتخاب کنیم و به نمایش بگذاریم. این عکسها توسط عکاسان و هنرمندان حاضر در این مراسم امضا خواهد شد و به ایستگاههای آتش نشانی تهران اهدا خواهد گردید. من باز هم از هیئت مدیره و مدیرعامل خانه سینما تشکر میکنم که پذیرفتند چنین مراسمی برگزار شود تا ما به یاد آنها با تصاویرشان بنشینیم و بدینوسیله تسلیت انجمن عکاسان و خانه سینما را به خانوادههای شهدای فداکار و قهرمان آتش نشان تقدیم کنیم.
منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما نیز در این مراسم اظهار داشت:
روزی که دوستان انجمن عکاسان پیشنهاد برگزاری چنین برنامهای را دادند ما بلافاصله پذیرفتیم به این دلیل که ایده آنان معنا و مفهومش این بود که عکاسانی که در این واقعه دردناک که به اندازه کافی در همه جادر موردش صحبت شده و گفته خواهد شد وابسته بخشی از تاریخ معاصر ما خواهند بود، عکسهای گرفته شده را به امضای اهالی سینماگران ایران برسانند تا به عنوان یادبود در مراکز آتش نشانی کشور نصب شود. عکسها به مرور توسط هنرمندان امضا خواهد شد و به مراکز آتش نشانی که برای آنها برنامهریزی شده اهدا خواهد گردید.
من ترجیح میدهم که علیرغم فرصت کم این برنامه و با سپاسگزاری از انجمن و همه عکاسانی که در این واقعه کار کردهاند کمی حاشیه گویی کنم.
حاشیه گویی به این معنا که ما در دورانی زندگی میکنیم که ثبت واقعه یکی از مهمترین اقدامات روزمره بشریت شده است. دوربینهای عکاسی و تصویربرداری با مقیاسهای متفاوت در اختیار همه است و همه در حال ثبت وقایع هستند. باید مراقب باشیم که برای ثبت واقعه، دعا به شروع واقعه نکنیم. به عنوان کسی که سابقه عکاسی داشته و در برخی از اینگونه صحنهها به خصوص پیش از انقلاب حاضر بودهام، گاهی اوقات دیدهام که از آن چیزی که ثبت میکنیم و عکسهایی که میگیریم حس خوبی به احساس و ذهن ما متبادر نمیشود. عکاسی و عکس خوب گرفتن لذت خاصی دارد که در مواقعی عکاس ممکن است یادش برود که جلوی دوربین چه اتفاقی دارد میافتد. همه ما بیش از آنکه به عکسهای خودمان فکر کنیم باید به این هم فکر کنیم که چگونه میشود بخشی از خاطرات ما و بخشی از سابقه معماری ما فارغ از خوبی و بدی آن معماری چیزهایی است که باقی میماند و هیچگاه از بین نمیرود.
ما هنوز به تقاطع خیابان انقلاب و شریعتی میگوییم پیچ شمیران. پیچی دیگر وجود ندارد ولی ما همچنان این ناحیه را پیچ شمیران میخوانیم. همچنان به تقاطع خیابانهای انقلاب و سعدی میگوییم دروازه دولت در حالی که دروازهای دیگر وجود ندارد. پل چوبی هم همین طور. دروازه دولاب هم همچنین. یک اسمهایی از حد و حدود ذهن و فکر ما خارج میشوند و به بخشی از خاطره عمومی مردمانی تبدیل میشوند که چه در این سرزمین و چه در سرزمینهای دور به این نشانهها خو میگیرند. حفظ این خاطرات با عکسهای شما چه به معنای آبادانی و چه به معنای فاجعه آتشسوزیاش و چه حتی در حد تابلوهایی که در همین کافههای تهران رایج شده است، با مردم عجین میشود برای چه این کار را میکنند و تابلوها را نصب میکنند؟ آیا این تابلوها را صرفاً برای زیبایی استفاده میکنند؟ حتما اینطور هم است؟ آیا برای این است که بگویند ما اصالت داریم؟ بله حتما برای این هم هست. اما یک نکته مهمتری از ترکیب اصالت و زیبایی در آن مستتر است و آن این است که ما متعلق به این مرز و بوم هستیم، متعلق به این این فضا هستیم و این عکسها به ما یادآوری میکند که در چه فضایی پدران ما، مادران ما، اقوام ما و پیشینیان ما زیست کردهاند و البته فراموش نکنیم همت، تلاش، ذوق و خلاقیت عکاسان را که در ثبت این تصاویر به خرج دادهاند. مخصوصاً دوستان عکاس خبری که در این گونه وقایع عکاسی میکنند. نیت اصلی انجمن عکاسان و خانه سینما فقط توجه به این موضوع نبود و همانطور که شهابالدین عادل عزیز گفت پاسداشت آتش نشانانی بود که بیمهابا به آتش زدند برای خاموش کردن آن و تعداد زیادی از آنها هم در این مسیر جان خود را از دست دادند. کودکانی که در انتظار پدرانشان بودند، پدر و مادرانی که در انتظار فرزندانشان بودند. این غصهها هیچ وقت پایان پیدا نمی کند و تا ابد با آنها خواهد بود. اما تا ابد عکس این بچهها، برای ما یک یادآوری است، یک آدرس است و اشارهای به آنچه که ما داشتیم.
سپاسگزار همه آنها و همه شما هستیم و امیدواریم مراسم بعدی انجمن عکاسان به یک واقعه شادمانی بپردازد و عکسهای شادمانی را به امضای هنرمندان در مراکز و خانهها توزیع کنیم و نه یک واقعه دردناک را.
پس از پخش کلیپ زیبا و تأثرگذاری که علی بیات از مجموعه عکسها و با آواز علیرضا قربانی تهیه کرده بود، بخش اهدا لوح تقدیر و جوایز به عکاسان خبری حادثه پلاسکو توسط هنرمندان حاضر در مراسم انجام گرفت و مرتضی فخری نژاد، احمد بلباسی، محمدعلی گلخواه، سهراب سیدجمالی، مصطفی صفری، مهدی نصیری، محمدرضا جنیدی، علی علیزاده، فواد اشتری، سید محمود حسینی، حامد ملک پور، مقداد مددی، عرفان کوچری، محمد دلکش، محمدعلی مریزاد، محمد حسنزاده، حسین زهره وند، جواد گلزار، حامد خورشیدی، ساتیار امامی، علیرضا تقوی، یاسمن ده میانی، حسین تهرانی، عمید فراهی، عادل عزیزی، مهدی بلوریان، آرمین کرمی، بابک برزویه، مریم مجد لوح تقدیر و هدایای خود را از سینما گران دریافت کردند.
در این هنگام پیام جلال ملکی سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران که به دلیل مأموریت، خارج از تهران بودند توسط مجری قرائت شد که در آن پیام آمده بود. "دست همه بچههای عکاس درد نکند که در آن لحظات و روزهای سخت اتشنشانها را تنها نگذاشتید و تا اخر با ما بودید. خدا قوت. سخنان فرشته طائرپور رئیس انجمن کارفرمایی تهیه کنندگان سینما، پایان بخش مراسم بود که اظهار داشت: بین همه تیترهایی که پای این عکسهای به یادماندنی زده شد، نوشتهای بود با این عنوان: ما هم سوخیتم. این تیتر به کوتاه ترین شکل ممکن حس همه مملکت را در این واقعه دلخراش بیان کرد. ما هم آتش گرفتیم بدون اینکه آتش نشانی باشد که آتش دل ما را خاموش کند. صبوری آتش نشانانی که آنجا بودند. ای کاش آقای ملکی سخنگوی آتش نشانان در سفر نبودند و اینجا حضور داشتند اگرچه پیامشان در اینجا خوانده شد ولی یادم است هر بار که ایشان بر صفحه تلویزیون حاضر میشدند علیرغم همه بیتابیها و نگرانیها چقدر مسلط و تواناتر از بسیاری از مجریان تلویزیون، ملت را در جریان واقعه قرار میدادند. من فقط میخواهم به یک نکته اشاره کنم که جامعه سینمایی کشور به غیر از اینکه از صمیم دل در این عزا شراکت دارد با همه خانوادههایی که عزیزی را از دست دادند اعضایی را هم دارند که از خانواده آتش نشانها هستند. فاطمه معتمدآریا فرزند یک آتش نشان است و پدر ایشان آتش نشان بودند.
همکار خوب ما بازیگر فقید سینمای ایران، هوشنگ دیباییان نیز یک آتشنشان بود. خانواده آتش نشانان باید بدانند که ما حلقههایی واسط با آنان داریم. من بعد از سالها در آستانه ساخت یک کار عروسکی هستم. تنها کاری که توانستم انجام دهم در فاصله این اتفاق این بود که یکی از عروسکهای فیلم را یک آتش نشان قرار دهم. امیدوار هستم که با کارهای اینچنین که آثار ما و فیلمهای از این به بعد انجام میشود به کودکان و نوجوانان جامعهمان بیاموزیم و نشان دهیم که چقدر این شغل، شغل مهمی است و چه روح بزرگی میخواهد که این شغل را انتخاب کند. ما باید الگو بسازیم از آنها. دعا کنید من هم در این قدمی که بر میدارم موفق بشوم. خدا همه شهدای آتش نشان را بیامرزد و جای آنها اکنون قطعاً بهتر از اینجاست. یادشان حتماً با ما خواهد بود و هر روزی که میگذرد یک روز به آنها نزدیکتر میشویم. کاش جای ما هم به رفعت جای آنها باشد. ممنون از این جمعی که این مراسم را برپا کردید. قطعاً هر یک از این عکسها که هریک اثری فاخر هستند با امضا خانواده سینما در ایستگاههای آتش نشانی به یاد همه بیاورد که همه ما چقدر وامدار آنها هستیم.